Results for make up translation from English to Persian

make up
لوازم آرایشی

make up .
بزک .

make up somethin .
يه راهي پيدا كن .

make-up artist
چهره‌پرداز

make up a story.
يه داستان از خودت بساز

please make up your mind.
خواهش مي كنم فكرتون رو جمع كنيد

come on , make up your mind .
زود باش تصميمت را بگير .

which make up who she is
چیزی که او را اینچنین ساخته است

enough to make up your mind .
کافيه تا نظرتون عوض بشه .

i dont know . make up your mind .
نميدونم ، مخت را بکار بنداز .

i'll make up an excuse,
من مي خوام يک بهانه اي بسازم

but we more than make up for that.
ولی ما جای اون رو پر می کنیم.

yeah . i make up stories about .
آره ، من درباره اش داستان ميسازم .

it would make up for my disappointment.
باعث نا اميدي من ميشه.

enough profit to make up for the loss.
سود كافي براي تلافي چهار مرد در ميارن

i'll make up for the money somehow.
من به نوعی جبران آن پول را میکنم

sir! how could you make up such nonsense?!
قربان، چطور میتونید همچین چرندیاتی را بسازید؟

i'm trying to make up for what i did.
دارم سعی می کنم تقاص کارهام رو پس بدم.‏

all i knows their age , i make up the rest .
همه ي چيزي که ميدونم سنشونه بقيشو تصور ميکنم .

i want to make up for the wrong i did to you .
من ميخوام اشتباهي را که در مورد تو کردم جبران کنم .