Results for make way translation from English to Persian

make way .
راهت را برو .

make way!
راه را باز کنيد !

make way . make way .
به پيش . به پيش .

ill make my own way .
من هم دارم راهم را مي‌رم .

be quiet . make way .
ساکت . راه را باز کنيد .

trying to make his way .
سعي کنيم همينجوري باشه .

make way for the chief!
راه عبور براي رييس پيدا كن

make way let a man through .
به پيش . بذاريد يک نفر از اين طرف بره .

why did you make it this way?
چرا اینو اینجوری درست کردی ؟

make way let me throughhow dare you .
راه و باز کنيد بذاريد رد شم چطور جرئت کردين .

i will make sure the way is clear .
من مطمئن ميشم كه راه امنه .

and we're starting to make our way.
و ما بنا نهادن روش مان را آغازکردیم.

we wont make it . but thats the best way .
تا اونجا نميتونيم برسيم اما اين بهترين راهه .

and we shall make easy unto thee the easy way.
ما تو را برای شریعت ساده و آسان (آئین اسلام) آماده می‌سازیم (و کارهای خیری را برای تو آسان می‌نمائیم و در انجام آنها توفیقت می‌دهیم). [[«نُیَسِّرُکَ»: تو را آماده می‌سازیم. تو را توفیق می‌دهیم. «الْیُسْری»: آسانترین راه. ساده‌ترین آئین و سهل‌ترین شریعت (نگا: کهف / 88). از لحاظ معنی، صفت موصوف محذوفی همچون «الشَّرِیعَةِ» یا «أَلطَّرِیقَةِ»: است. تقدیر چنین است: لِلشَّرِیعَةِ الْیُسْری. لِلطَّرِیقَةِ الْیُسْری (نگا: عبس / 20، لیل / 7 و 10). اسم تفضیل است.]]

as i slowly make my way through this maze , .
همانطور كه راهم را به آرامي از ، ميان اين پيچ و خم باز ميكنم .

to make sure nothing better was coming his way .
ديگه همينطور ادامه بده تا مطمئن . بشه مورد بهتري گيرش نمياد .

comin through . make way . great dress , lady .
برين کنار چه لباس خوشگلي پوشيدي ، دختر .

we'll be fine once we make our way to china.
ما دوباره خوب می شیم.و راهمونو به سمت چین می ریم

piease , iook , were just trying to make our way home , .
خواهش ميکنم ، ببين ، ما فقط ميخوايم بريم خونمون .

idiots. do they think they can make me obey this way?
احقها. فکر میکنند اینطوری میتونند منو وادار به اطاعت کنند؟