Results for marvelous translation from English to Persian

marvelous .
آقاي ژو ـ گه .

ah! marvelous.
اه! عالي شد

thats marvelous .
حيرتانگيزه .

marvelous . perfect .
قشنگه . عاليه .

thats so marvelous .
خيلي حيرت آوره؛ .

oh , that�s marvelous .
اوه ، اين عاليه .

its a marvelous painting .
چه تصوير حيرت اوري .

l know a marvelous magician .
من يک شعبده باز خيلي خوب ميشناسم .

reduced to babysitting . marvelous .
به يک پرستار بچه تنزل پيدا كردم حيرت آوره .

good lawns , marvelous for children .
چمن هاي خوب ، جالب براي بچهها .

landon , you were marvelous thank you .
لندن تو حيرت آور بودي ممنونم .

oh , i just cant believe it . its marvelous .
واي ، باورم نميشه . محشره .

marvelous absolutely , very , very enjoyable parvati next .
، حيرت آوره ، کاملا درسته ، خيلي . خيلي جالبه ، پروتي ، بيا جلو .

you play this marvelous song to her , you get her back .
تو اين ترانه هاي معرکه را واسه اين ميخوني که اون برگرده .

only these have the most marvelous little yellow blossoms .
و يک زيبايي خاصي داره با شکوفه هاي زرد کوچيکش .

king carney and lady ashley . that was a marvelous treat .
كينگ كارني و بانو اشلي حركت حيرت آوري بود .

you look marvelous , my girl , just beautiful . what a gorgeous dress .
به نظر خارق العاده مياي ، دخترم ، خيلي خوشگل . ‏ چه لباس قشنگي‏ .

so this ingenuity of our ancestors, to invent this most marvelous technology.
و این نبوغ نیاکان ماست، که این حیرت آورترین فن آوری را ایجاد کردند.

and there was a wonderful little short four-year time period when marvelous things happened.
و می بینیم که یک دوره زمانی چهارساله فوق العاده وجود دارد دوره ای که اتفاقات بسیار جالبی به وقوع پیوسته است

do you not think that the story of the companions of the cave and the inscription was one of our marvelous miracles?
(زندگی پرزرق و برق، بسیاری از مردمان را گول می‌زند، و ایشان را نسبت به زنده شدن دوباره، غافل و بی‌باور می‌کند. در صورتی که کسانی چون اصحاب کهف یافته می‌شوند که در محیط پرزرق و برق جهان و در میان انواع ناز و نعمت، استقامت و پایمردی خود را در راه ایمان نشان می‌دهند، و نیز حوادث بسیاری در جهان رخ می‌دهد که بیانگر از سرگرفتن حیات پس از خواب طولانی بوده که نوعی مرگ بشمار است. از جمله‌ی این حوادث داستان اصحاب کهف است). آیا گمان می‌بری که (خواب چندین ساله‌ی) اصحاب کهف و رقیم، در میان عجائب و غرائبِ (پراکنده در گستره‌ی هستیِ) ما چیز شگفتی است؟ [[«أَمْ»: متضمّن معنی دو حرف است: (بَلْ) اضراب، که بر انتقال از سخنی به سخنی دلالت دارد، و همزه استفهام انکاری که مفید نفی است (نگا: بقره / 214). «أَمْ حَسِبْتَ»: مخاطب پیغمبر است و مقصود دیگران. «الْکَهْفِ»: غار. «الرَّقِیمِ»: کتیبه. لوحه. «أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ»: گروهی از جوانان مؤمن و هوشمند بودند که از دست طاغوت عصر خویش به غاری پناه بردند، و بعدها نام آنان را بر کتیبه‌ای بالای در غار نصب کردند. «آیَاتِنَا»: نشانه‌های قدرت ما. عجائب و غرائب ساخته و پرداخته آفرینش ما. «عَجَباً»: عجیب. شگفت. نادره. مصدر است و برای مبالغه در معنی وصفی به کار رفته است و خبر (کانُوا) است.]]