Results for mechanic translation from English to Persian

mechanic
مکانیک

mechanic .
ماشيني .

auto mechanic
تعمیرکار خودرو

against a mechanic .
که مکانيکه را بزنه .

i'm lucky, i'm also a mechanic.
من هم با انگلیسی بلد نیستم با مترجم صحبت میکنم

* john turturro as sean armstrong, a canadian mechanic.
* جان تورتورو در نقش sean armstrong, a canadian mechanic.

whats wrong with his car do i look like a mechanic .
ماشينش چه اش شده قيافه من شبيه مکانيک هاست .

we got a small mechanic runway about ten minutes away .
ما يک باند فرود آموزشي داريم . که 10 دقيقه با اينجا فاصله داره .

he was a mechanic , he um , drove an old blue pickup .
اون يک مکانيک بود يک پيکاب آبي قديمي داشت .

im no master mechanic , but it should get you home all right .
من مکانيک خبره اي نيستم ولي . قاعدتا بايد سالم به مقصد برسوندتون .

he was a master mechanic, and he taught me how to use tools.
اون استاد مکانیک بود، و به من هم کار با ابزار رو یاد داده بود.

her mother worked for the state of california, while her father was a mechanic.
مادرش برای دولت کالیفرنیا کار می‌کرده و پدرش یک مکانیک آمریکایی-یونانی است.

his mother, patricia, was an office manager, and his father, paul, was a mechanic.
پاتریشیا، مادرش رئیس دفتر و پدرش، پائول له بلانک یک مکانیک بود.

==personal life==in 1867, she married l. h. seelye, a canadian mechanic, with whom she had three children.
وی در سال ۱۸۶۷ ازدواج نمود و صاحب سه فرزند شد او در تاریخ ۵ سپتامبر ۱۸۹۸ در سن ۵۶ سالگی به مرگ طبیعی درگذشت.

stress (mechanics)
تنش