Results for merits translation from English to Persian

that is big merits.
اين افتخار رو ازرش بزرگيه

generally that much merits,
ممعولا چنين كارهايي باعث ميشه

and if she earns merits there,
و اگر ايشون لياقتش رو در اينجا ثابت كنه

plus, both of them achieved big merits.
درضمن هر دوي اونها به مسائلمهمي دست پيدا كرده اند

saved general and he made big merits
ژنرال رو نجات دادند و افتخار بزرگي بدست آوردند

and whatever their merits or insufficiencies , .
و لياقت‌ها يا نواقص‌شان هرچه باشد .

don't be stupid to blow your merits.
پس كاري نكن كه به خاطر حماقتتشايستگي هات زير سوال بره

how you rate the just merits of signor dildo .
اوووه ، آهههه ، آقاي ديلدو .

but still i can't acknowledge all your merits.
اما من نمي تونم تمام كارهاي اون رو تصديق كنم

and i would have been annoyed to have any other merits .
و مي‌رنجيدم اگر به چشمان چنان جامعه‌اي ، .

and inventing ondol, how much would his merits count?
و همچنين اندل رو اختراع كردچه ارزشي براش حساب ميشه

why are you looking at one side! they achieved bigger merits.
چرا فقط يه جنبه رو نگاه ميکني؟اونا شايستگي هاي زيادي از خودشون نشون دادن

for this ceremony, you shouldn't turn all merits to prince.
براي اين مراسمنبايد بزاريد كه همه افتخارت به پرنس برسه

now you're settling down. don't be stupid to blow your merits.
تو داري اينجا موندگار ميشي.حماقت نکن تا افتخاراتت رو به باد ندي

"peace be upon you. you merit this reward for your steadfastness." how excellent is the ultimate abode!
(فرشتگان بدانان خواهند گفت:) درودتان باد! (همیشه به سلامت و خوشی بسر می‌برید) به سبب شکیبائی (بر اذیّت و آزار) و استقامتی که (بر عقیده و ایمان) داشتید. چه پایان خوبی (دارید که بهشت یزدان و نعمت جاویدان است). [[«بِمَا صَبَرْتُمْ»: به سبب صبری که کردید. و آن شکیبائی بر ناگواریها، تحمّل اذیّت و آزارها، مبارزه با هواها و هوسها، استقامت بر عقیده و ایمان، و غیره است.]]