Results for milan translation from English to Persian

milan
میلان

obs. milan
رصدخانۀ میلانوcity name (optional, probably does not need a translation)

milan: il castoro.
milan: il castoro.

milan on the telephone .
تلفن از ميلان .

pirellis down 100 in milan .
پیرلی تو میلان صدتا افت کرده .

hows viscosa doing in milan .
وضع ويسکوزا تو ميلان چطوره .

milan is a major city in italy.
* میلان روستایی است در شهرستان ماکو.

call milan . find out whats going on .
زنگ بزن ميلان . ببين چه خبر شده .

he also conducted at la scala in milan.
او همچنین در اسکالای میلان نیز رهبری کرد.

milan won the penalty-shootout 3–2.
milan won the penalty-shootout 3–2.

the final round was held in milan, italy.
دور نهایی نیز به میزبانی میلان، ایتالیا برگزار شد.

you know a maid in milan set fire to the house .
ميگن تو ميلان يک زن خدمتکار خونه اي را به اتش کشيد .

it is the home of a.c. milan and f.c.
گنجایش ابتدایی این ورزشگاه ۷۰ هزار نفر بود.

by a. panaino and r. zipoli, milan: mimesis, pp.
این شهر در بخش مرکزی شهرستان میناب قرار دارد.

i was nine when my sister took me to milan to meet signora calzetti .
وقتي خواهرم منو به ميلان برد تا خانم کالزتي را ببينم ، نه ساله بودم .

he owns a house near milan , which he uses exclusively for his pleasure .
يه خونه نزديک ميلان داره ، جائي که فقط براي خوشگذروني ازش استفاده ميکنه .

milan were similarly astonished at the manner in which they had lost the final.
آخرین قهرمانی لیورپول در این پیکارها۲۱ سال پیش در فصل ۱۹۸۳-۸۴ به دست آمده بود.

at the beginning of the 14th season he is transferred to milan and leaves the series.
صدا و سیمای ایران فصل های ابتدایی این سریال را که تولید کشور اتریش بود پخش کرد.

in 2004, she announced plans to run for mayor of milan with a similar promise.
در سال ۲۰۰۴ او طرح خود را برای شهرداری میلان با همان وعده‌های قبلی اعلام کرد.

in 1930 he relocated to milan, and worked for the book and magazine publisher angelo rizzoli.
زاواتینی در دههٔ ۳۰ پس از نقل مکان کردن به میلان با ناشر مجله و کتاب آنجلو ریزولی همکاری کرد.