Results for moderately translation from English to Persian

therefore love moderately .
پس همچنان عشق بورزيد .

or moderately loved or moderately free .
يا اعتدالي عاشق بشه يا اعتدالي آزاد باشه .

after all , one cannot be moderately dead .
بعد از اون يك نفر نميشه تقريبا مرده باشه .

high on past-positive. moderately high on future.
گذشته گرایی مثبت بالا، آینده گرایی هدفمند متعادل،

the summers are hot and dry, and the winters are moderately cold.
دریاچه اورید عمیقترین و پرسپا بزرگ‌ترین دریاچه منطقه بالکان هستند.

and the moderately engaged group had scores that fell between the other two
و گروه نسبتا درگیر بود که نمرات بین دو نفر دیگر سقوط کرد

their application can be from to over and from low pressure to moderately high pressure (>).
یاتاقانهای ساچمه‌ای در کمپرسورهای یک مرحله‌ای با نسبت فشار کم مورد استفاده قرار می‌گیرند.

golimumab has been approved in 2013 for use in adults with moderately to severely active ulcerative colitis.
گولیموماب در سال ۲۰۱۳ برای استفاده در بزرگسالان با کولیت اولسراتیو متوسط تا شدید فعال تایید شده است.

the song, which is cited as being a pop song, has a moderately slow tempo of 88 beats per minute.
مجلهٔ رولینگ استون نوشته است که: «جکسون در این ترانه حاضر نیست که هیچ کدام از عقایدش را پنهان کند.

and actually, by the end of the day, i had a reasonable skull, a moderately good vertebrae and half of a pelvis.
و در حقیقت، آخرش یک اسکلت معقول داشتم یک مهره نسبتا خوب و نیم از لگن

the question now is whether maduro or another politician will lead the region according to chavez’s legacy, or more moderately.
حال سوال این‌جا است که مادورو یا سیاست‌مدار دیگر، همین قدرت را از چاوز به ارث می‌برد یا قدرت او کمتر خواهد بود.

most childen with autism display moderately less attachment security than neurotypical children, although this difference disappears in children with higher mental development or less severe asd.
این کودکان به طور معمول کمتر از معمول وابستگی امنیتی دارند، این ویژگی در کودکان با رشد ذهنی بیشتر و یا شدت کمتر asd دیده می‌شود.

beckmeyer, coleman, and ganong identified three types of coparenting: “cooperative and involved,” “moderately engaged,” and “infrequent but conflictual” . the researchers determined these groups based on divorced parents’ ratings of several different aspects of their parenting. parents who were involved scored high on communication and cooperation but low on conflict, the conflictual group scored low on communication and cooperation but high on conflict, and the moderately
بکمایر، کلمن و گانونگ سه نوع همکاری را شناسایی کردند: "همکاری و درگیر"، "مشارکت متوسط" و "نادر اما متضاد". محققان این گروه ها را بر اساس رتبه بندی والدین طلاق گرفته از چندین جنبه مختلف والدین خود تعیین کردند. والدینی که درگیر بودند نمره بالایی در ارتباطات و همکاری داشتند اما در درگیری کم بودند، گروه متضاد در ارتباطات و همکاری کم بود، اما در درگیری بالا بود و به طور متوسط