Results for monkey translation from English to Persian

monkey
میمون

monkey .
شيطنت کردن .

cheeky monkey
αναιδής μαϊμού

dont tell monkey .
به ميمون چيزي نگو .

a monkey , wes .
يه ميمون ، وس .

and monkey theft .
هدف قرار دادن .

an undead monkey. .
ميموني که نميميره .

infinite monkey theorem
قضیه میمون نامتناهی

chilled monkey brains .
مغز ميمون يخ زده .

aldo , the italian monkey .
آلدو ، ميمون ايتاليايي .

mack , the monkey show . shhh .
مک نمايش ميمونا .

here, monkey. here, monkey.
لوييزا :بيا اينجا ميمون، بيا اينجا

oh, marcel! bad monkey!
!اوه مارسل ، ميمون بد

monkey loves the elephant
شب بخیر، رویاهای شیرین، عشق من

and a dead monkey upstairs .
و يک ميمون مرده در طبقه بالا .

green . thats a monkey .
سبز . اون يک ميمونه .

"małpka" – the monkey*15.
małpka - the monkey* 15.

tranked by a little monkey .
دستت درد نكنه ، ميمون كوچولو .

crouching tiger , sprinting monkey .
ببر خميده ، ميمون دونده .

all right, i want my monkey!
خيلي خب، من ميمونم رو ميخوام