Results for ogre translation from English to Persian

ogre
latvia. kgm

ogre .
آدم موحش .

the ogre stalks .
غول سرمستانه ميخرامد .

the ogre , mulgarath .
جانور ، مولگارف .

come death to the ogre .
زودباشمرگ به جانوار .

smelly ogre . shrek: fine .
هيولاي بوگندو خيلي خوب .

the ogre , of course mulgarath .
جانور ، البته كهمولگارف .

the ogre cannot master speech .
غول از شيرين زباني عاجز است .

how long the good grace of the ogre .
لطف غول تا کي .

man you there ogre . shrek: aye .
هي تو غوله . بله .

keep it in the circle , safe from the ogre .
، و اطرافت نگه دار به دور از جانور .

for the ogre , mulgarath , seeks this knowledge .
بر عليه جاور مولگارف ، چون كه اون اين دانايي را .

thats the ogre youre all freaked out about .
اين جانور ترسناك همه شما هست .

that the ogre would never get out of the dungeon .
تونستم براي نمايش برم بيرون .

and i am here on a mission to destroy the ogre , mulgarath , .
و اينجا اومدم برايه اين كه جانور مولگارف كه خانواده من را كشته .

the blood of many an elf , ogre and goblin was split in that wall with man .
خون همه انسانها ، غولها و جنها روي زمين ريخته شد .

the french word "ogre" (appearing first in charles perrault's fairy-tales) may have come from variant forms of this word, "orgo" or "ogro"; in any case, the french "ogre" and the italian "orco" are exactly the same sort of creature.
کلمه فرانسوی ogre به معنای غول (که نخستین بار در افسانه‌های جن و پری که توسط چارلز پرالت نوشته شده‌اند، بدان برمی خوریم) احتمالاً از شکل‌های مختلف همین کلمه می‌باشد، که به صورت orgo یا ogro نیز آمده‌است.