Results for packing translation from English to Persian

packing
بسته‌بندی

packing .
بار بندي .

packing slip
بسته‌بندی لغزشname

hes packing fudge .
داره طفره ميره .

go in and start packing
برو بقچه ات را بپیچ

i got some packing to do.
. من بايد برم وسايلمو ببندم

i guess hes packing fudge .
فکر کنم داره طفره ميره .

polystyrofoam packing peanuts . styrofoam .
بادوم زميني هاي پلي استيروفومي استيروفوم .

i'm packing things to eat.
من دارم اينها را براي خوردن بسته بندي ميکنم

last day at camp packing my bags slow .
آخرين روز کمپ آروم وسايلمو جمع ميکنم .

dont be long , we are packing up soon .
، زياد طولش نده . ما به زودي راه ميافتيم .

shut up and keep packing . yeah . ok , joe .
خفه شو و چمدون تو ببند . باشه جو .

they bought it . the fbl is packing up .
اونها اون را خريدن . اف بي آي داره اون بسته بندي ميكنه .

what are you doing? packing your stuff.
داري چکار مي کني ؟ - . وسايلت رو مي بندم -

and sent him packing , so its smooth sailing .
، و فرستاديمش پي كارش پس حالا كاملا راحت باش .

i promised sarah id finish packing tonight .
من به سارا قول دادم که تا امشب چمدونم را ببندم .

* set packing is the dual problem of set cover.
مسئله پوشش مجموعه، انتزاع بسیاری از مسئله‌های ترکیبی است.

i'm not in charge of, uh, packing, so...
من خودم مسئول نبودم، آه، برای بسته بندی ، پس...‏

and i rushed upstairs and started packing my suitcase.
سریعا رفتم طبقه بالا و شروع کردم به بستن چمدانم.

turns out the plastic did come from a meat packing plant.
معلوم شده اون کيسه ها از يه کشتارگاه بوده