Results for permission translation from English to Persian

permission
وضعیت تاهل

permission .
اذن .

permission denied
مجوز رد شد

used with permission.
بسیاری از کاربران اینترنت از انتشار مجله استقبال کردند.

with your permission , .
براي خدايانمون اودين و هيمدال .

i need your permission.
به اجازه تو احتياج دارم

get permission from me?
اجازه از من?

%1: permission denied
qsystemsemaphore

i give you the permission
من این اجازه را به شما میدهم

give them permission to land,
اجازه بده پياده بشن

captain , with your permission .
کاپتان ، با اجازه شما . ‏ .

i wish , with your permission , .
ميخوام اگر شما اجازه بديد .

i have permission from doctor.
از دكتر هم اجازه گرفته ام

order . permission to treat .
نظم دادگاه را رعايت کنيد .

i've received permission, too
من هم اجازه را دریافت کرده ام

anyway, he left without permission
به هرحال، او بدون اجازه ما رو ترک کرده

research . he had written permission .
تحقيق اون يك مجوز كتبي داشته .

i can't give you my permission.
نميتونم بهتون اجازه بدم

without permission so she was imprisoned
بدون اجازه آماده کرده بود، بنابراین او زندانی شد

and dont come out without our permission .
و بدون اجازه ي ما بيرون نيا .