Results for persistent translation from English to Persian

persistent
& ماندگار‌

persistent .
ايستادگي کننده .

make persistent
پیوسته کردن

persistent sonofabitch .
سمچ مادر جنده .

& persistent option
گزینۀ & ماندگار‌

you are persistent , jack .
جك ، تو خيلي سمجي .

but he's persistent.
اما مصر است.

youre persistent , rowland .
تو سرختي ، رولاند .

hes fucking persistent , you know .
اون خيلي صبوره ، ميدوني .

use persistent connections to proxy
استفاده از اتصالهای مداوم به پیشکار

unable to make document persistent.
قادر به ماندگار کردن سند نیست.

and then thirdly, making them persistent.
و سپس سوم، آنها را مانگار كنيم.

just once . he was so persistent , you know .
فقط يک بار . اون خيلي سمج بود ، ميدوني که .

youre very persistent i will give you that .
توخيلي سرسختي ، من بهمت ميدمش .

c++ code completion, persistent class store
تکمیل کد ++c ، ذخیرۀ ردۀ ماندگار

help with automake manager and persistent class store
کمک با مدیر automake و ذخیرۀ ردۀ ماندگار

but they who disbelieve are in [persistent] denial,
[فقط آنان تکذیب گر نبودند] بلکه کافران [قوم تو] در تکذیبی سخت ترند….

youre a persistent son of a bitch , arent you .
تو يک سمج ولد زنا هستي ، مگه نه .

a mysterious persistent noise was disrupting their research.
یک صدای دائمی مرموز اختلال در تحقیقاتشان می کرد.

but whether or not therell be followup and persistent digging .
اما اين قضيه پيگيري ميشه نميشه و يا اصرار بر تحقيق خواهد شد يا نه .