Results for plain being a jerk translation from English to Persian

being a dad.
. پدر بودن

claude , youre being a jerk .
كلود كودن بازي در نيار .

being a psychopath .
بيمار رواني بودن .

being a guy . yeah .
مردانه .

weii , youre kind of being a jerk .
خب ، تو تقريبا آدم نفهمي هستي .

being a very good girl .
دختر خيلي خوبي شده بودم بهم دادش .

"just being a student".
"just being a student".

as being a little nuts. .
يه ذره ديوونگيه .

being a pioneer is not easy.
اولین بودن کار آسانی نیست.

after being a kitchen lady?
بعد از اینکه بانوی آشپزخانه بود؟

i'm being a bad servant.
من خدمتگزار بدي هستم

being a monk although in baekjae,
حتي اگر در بيك جا، تارك دنيا هم بشم

being a physician is a lonely job
پزشک بودن باید به عنوان شغلتان باشد

all excited about being a debutante .
درباره يک خانم اجتماعي شدن بهت گفته .

id do it myself . but being a lady .
من خودم این کار را میکنم ولی چون من یک خانم هستم .

this is what being a court lady means
و این چیزی است که برای یک بانوی دربار مهم است

i was probably being a little extreme.
شاید کمی تندروی کردم.

boomafter six years of being a pariah, .
بوم بعد از 6سال بدبختي .

being a victim of hacking for a change.
با خبرند؛ هکری که خود قربانی هکرها شد!

hes not being a hero . hes being something more .
اون يک قهرمان نيست چيزي بالاتر از يک قهرمانه .