Results for predictable translation from English to Persian

you are predictable .
حرکاتت راحت پيش بيني ميشن .

they're predictable.
اون ها قابل پیش بینی هستن.‏

the shows too predictable .
فيلمت کاملا قابل پيش بينيه .

ah , mr powell . how predictable .
اوه آقاي پاول چقدر قابل انتظار بود .

but look at how predictable this is.
ولی ببینید که چقدر قابل پیش بینی هست.

predictable. not nearly enough sex.
خسته كننده . داستانش زياد سكسي نيست

doesnt it ever get predictable for you .
هرگز براي تو قابل پيش بيني نميشه .

so there's no predictable pattern.
پس حرکتش هيچ طرح قابل پيش بيني نداره

than will make you danger and you dont predictable .
همين باعث ميشه که خطرناک بشي .

everyone says, ''jack geller, so predictable. ''
همه ميگن جک گلر قابل پيش بينيه

ah , the predictable heart , that never thaws .
آه ، قابل پيشبينيه كه هرگز قلبت گرم نميشه .

denial is the most predictable of all human responses .
تکذيب ، قابل پيش‌بيني‌ترين واکنش انسانهاست .

fairly predictable . nothing i havent heard before .
قابل پيش بيني من قبلا چيزي نشنيدم .

turns out, you're a very predictable woman there.
تو زن غير قابل پيش بيني هستي جوردن

thats thoroughly predictable . your act only works on an audience .
اين كاملا قلبل پيش بينيه عملكرد تو فقط براي يك مخاطب خوبه .

yeah , yeah , yeah , im predictable . well , then fucking marry me .
آره ، آره ، آره ، من قابل پيشـبيني هستم پس با من ازدواج کن ، لعنتي .

abu aardvark: control of bloggers 'predictable' · global voices
مصر: چرا بلاگرها زندانی می شوند

and all of this has fueled an increase, very smooth and predictable, of productivity.
و تمام اینها به رشد هموار و قابل پیش بینی در نتایج منتهی شده.

there's no randomness involved at all, but it's not entirely predictable.
اصلا" شرایط تصادفی دخیل نیست، اما بطور کامل هم قابل پیش بینی نیست.

but eventually it stops working, and diabetes leads to a predictable onset of debilitating disease.
اما در نهایت آن مانع انجام کار را متوقف میکند، و دیابت منجر به یک بیماری قابل پیش بینی ناتوان کننده ای میشود.