Results for psyllium husk translation from English to Persian

psyllium husk
پوسته اسفرزه

psyllium
اسپرزه

husk .
بي سبوس کردن .

plantago psyllium
plantago psyllium

husk tomato .
کاکنج .

positive studies have used 10–30 grams per day of psyllium.
در مطالعات موفق روزانه ۱۰ تا ۳۰ گرم پسیلیوم استفاده شده‌است.

grain with husk, and fragrant grasses.
و (در زمین) گیاهان خوشبو وجود دارد، و همچنین دانه‌هائی است که در میان پوسته قرار دارند. [[«الْعَصْفِ»: قشر و پوسته. مراد کاه است که علوفه چهارپایان است. «الرَّیْحانُ»: گیاهان خوشبو.]]

grain with its husk and aromatic herbs.
و (در زمین) گیاهان خوشبو وجود دارد، و همچنین دانه‌هائی است که در میان پوسته قرار دارند. [[«الْعَصْفِ»: قشر و پوسته. مراد کاه است که علوفه چهارپایان است. «الرَّیْحانُ»: گیاهان خوشبو.]]

and a variety of corn with both husk and grain.
و (در زمین) گیاهان خوشبو وجود دارد، و همچنین دانه‌هائی است که در میان پوسته قرار دارند. [[«الْعَصْفِ»: قشر و پوسته. مراد کاه است که علوفه چهارپایان است. «الرَّیْحانُ»: گیاهان خوشبو.]]

and grain covered with husk, and fragrant flowers.
و (در زمین) گیاهان خوشبو وجود دارد، و همچنین دانه‌هائی است که در میان پوسته قرار دارند. [[«الْعَصْفِ»: قشر و پوسته. مراد کاه است که علوفه چهارپایان است. «الرَّیْحانُ»: گیاهان خوشبو.]]

and the grain with (its) husk and fragrance.
و (در زمین) گیاهان خوشبو وجود دارد، و همچنین دانه‌هائی است که در میان پوسته قرار دارند. [[«الْعَصْفِ»: قشر و پوسته. مراد کاه است که علوفه چهارپایان است. «الرَّیْحانُ»: گیاهان خوشبو.]]

a husk who failed you , whose spanish blood shackles you to rome .
كسي كه از انجام دادن وظيفه‌ش عاجز بود و با خون اسپانيايي شما را به رم متصل كرده بود .

and grain having husks and scented plants.
و (در زمین) گیاهان خوشبو وجود دارد، و همچنین دانه‌هائی است که در میان پوسته قرار دارند. [[«الْعَصْفِ»: قشر و پوسته. مراد کاه است که علوفه چهارپایان است. «الرَّیْحانُ»: گیاهان خوشبو.]]