Results for pure translation from English to Persian

pure .
بيغش .

pure , .
خالص ، ‏ .

& pure
& ناب‌

pure meat .
گوشت خالص .

so pure , .
يک نفر همچين چيز خالصي .

"pure appl.
"pure appl.

(pure link)
) پیوند ناب (

pure dom tree
درخت dom

certified pure .
پاکي تاييد شده .

exalted, pure.
(نامه‌هائی که) فرا و بالا (از کلام بشر) و دارای مکانت و منزلت والایند (و دور از هرگونه تحریف و آمیزش) و پاک (از هر نوع شائبه‌ی خرافات و عقائد باطل و فاسد، و زدوده از نقص و کم و کاست) هستند. [[«مَرْفُوعَةٍ»: والا و بالا. دارای منزلت و مکانت. «مُطَهَّرَةٍ»: پاک از آلودگی خرافات. منزّه از تحریف. به دور از نقص.]]

keep pure black
نگه داشتن سیاه خالص

400 keys of pure .
کليدهاي پاکي .

i never was pure.
من هرگز پاک نبودم.

and pure, beautiful ones,
و حوران چشم‌درشت،

is a relationship so pure .
يک ارتباط خالص هم هست .

lts inbreeding , pure inbreeding .
اين جفت گيريه ، جفت گيري نژاد برتر .

pure sexy super play movie
فیلم سوپر پخش سکسی ناب

my parents pure blood mean .
خويشاونداني با عشق جنون‌آميز به خون خالص .

breathe a pure air , you know .
آره ، ميدونين که ، به‌هواي تازه احتياج داشتم .

it's really pure flying.
این واقعا یه پرواز تمیزه