Results for raspberry translation from English to Persian

raspberry
سیاه‌تمشک

hmm raspberry blend .
به به طعم تمشک .

raspberry popsicles all over .
همه ي مرباهاي تمشک از بين رفتن .

a bit of raspberry jam back there .
يه كمي مربا اونجا ريخته بود .

weve got raspberry jam , an apple tart .
، يک خورده مرباي تمشک هم داريم يک سيب ترش .

a delicious vanilla wafer with raspberry center
با طعم وانيل و مغز تمشک

almost a bit of raspberry jam back there , yeah .
انگار يک كمي مرباي توت فرنگي اونجا داشتيم ، مگه نه .

i think i will have a raspberry martini , please .
براي من لطفا يک مارتيني تمشك بيار .

it is a crucial component of chocolate, vanilla, strawberry, raspberry, apricot, and others.
it is a crucial component of chocolate, vanilla, strawberry, raspberry, apricot, and others.

a set up based on raspberry pi computational platforms and arduino devices enhanced with switching capabilities has been implemented to test the proposed architecture.
مجموعه ای براساس سیستم عامل های محاسباتی raspberry pi و دستگاه های arduino که با قابلیت تعویض افزایش یافته است، برای آزمایش معماری پیشنهادی اجرا شده است.

for this particular scenario, the rwos are either electronic devices with processing capabilities and integrated peripherals, such as smartphones, or computational platforms equipped with switching capabilities, for example raspberry pi or arduino platforms, able to switch on and off remote rendering devices.
برای این سناریو خاص، rwos یا دستگاه های الکترونیکی با قابلیت پردازش و لوازم جانبی یکپارچه مانند تلفن های هوشمند و یا سیستم عامل های کامپیوتری مجهز به قابلیت های سوئیچینگ، مانند raspberry pi یا سیستم عامل arduino، قادر به روشن و خاموش کردن دستگاه های رندر از راه دور می باشند.