Results for relaxing time translation from English to Persian

time
زمان

time .
ديگه .

time:
& عنوان: ‌

& time:
& زمان: ‌

"time".
"time".

time zone
منطقه زمانی

time time .
ساعت ساعت .

time management
مدیریت زمان

time flies.
زمان پرواز می کند.

for relaxing times , .
براي آرامش در لحظات .

* time magazine.
* time magazine.

"another time."
"یه بار دیگه"

for relaxing times , make it .
براي لحظه هاي آرامش .

they would be relaxing somewhere having a good time.
به جاي آن، وقتش را صرف استراحت و خوشگذرانی سپری خواهد کرد.

hes not relaxing , is he apparently not .
اون آروم نميگيره ، مگه نه ظاهرا نه .

yeah , a little relaxing jungle warfare .
آره ، يک جنگ مسلحانه تو يک جنگل .

it's a very relaxing vocation. i recommend it.
چوپانی خیلی آرامش بخش است من توصیه می کنم امتحانش کنید.

relaxing therein, and calling for abundant fruit and beverage.
تکیه کنندگانند در آنها خوانده شوند در آنها بسوی میوه فراوان و نوشابه‌

below is a photo of stacy from singapore relaxing at clarke quay.
در زیر عکسی از استیسی در حال استراحت در اسکله کلارک می‌بینید.

relaxing on luxurious furnishings; and we will couple them with gorgeous spouses.
[آنان‌] بر تختهای رج زده تکیه زده‌اند و آنان را جفت حوریان درشت چشم گردانیم‌