Results for relic translation from English to Persian

relic .
آثار مقدس .

hes a relic .
اون يک عتيقه است .

a priceless relic , mr . ronson , .
يک عتيقه باستاني بي قيمت چيزيکه نميشه روش قيمت گذاشت .

your flesh is a relic , a mere vessel .
بدن شما قديمي است . فقط يك مخزن شناور .

it's a living relic of the distant past.
این یک یادگار زنده است از گذشته دور.

i have never seen so many relic n � . so beautiful .
هرگز من زيادش رونديده بودم خيلي زيباست .

high priestess, i have recently been to see our relic, the da mul bow.
پيشگوي بزرگ ، اخيرا يادگار مقدسمون كمان دامول رو نگاه كرده ام

he currently lives in beaverton, oregon, and is a programmer at new relic.
او نخستین شخص در رویدادِ کد بنویس برای یک دنیای بهترِ نایکی است.

don't you know what a great sin it is to break our national relic? how can you deny it?
نمي دونيد شكستن يادگار مقدس ملي ما چه گناه بزرگيه؟ چطور مي توني تكذيبش كني؟

we partnered with the nature conservancy for inmates at stafford creek correctional center to grow endangered prairie plants for restoration of relic prairie areas in washington state.
ما با مشاركت اداره نگهدارى جنگلها، شيلات و منابع طبيعى ديگر براي زندانيان مركز بازپروري استافورد كرك تلاش كرديم كه گياهان كمياب را براي احياي نواحي علفزارهاي قديمي ايالت واشنگتن پرورش دهند.

in addition, as nassirudin shah was the first persian ruler to visit europe, the official sending of portraits was left by the wayside, a relic of times gone by.
هنر اروپا در آن زمان تحت تأثیر واقع گرایی (رئالیسم) بود و تأثیر آن بر هنر ایران را می‌توان در ترسیم اشیاء بویژه توسط هنرمندان قاجاریه مشاهده کرد.

and what first attracted me, or interested me, was this view from the street -- which is this steel structure, sort of rusty, this industrial relic.
چیزی که در ابتدا من را جلب یا علاقمند کرده بود، این منظره از خیابان بود-- که این بدنه فولادی، تقریبا زنگ زده، این یادگار صنعتی بود.

the most important point i want to make to you about this is the sacred and somewhat over-romanticized doctor-patient one-on-one is a relic of the past.
مهمترین چیزی که می‌خواهم بهتون بگم اینه که ترس و احساسات بیش از حد در روابط یک به یک بین دکتر و بیمار یک افسانه قدیمی شده است.

" he has a devotion to st. josemaria, and he prayed before his relics for 45 minutes, when he once visited the church of the prelature in rome.
بنیانگذار اپوس دئی اسقفی اسپانیایی به نام خوزه ماریا اسکریوا (jose maria escriva) است که این مکتب را در ۱۹۲۸ میلادی بنیان نهاد و از کلیسا تقدیس شد.