Results for remnants translation from English to Persian

worthless remnants of the time .
با قيمانده ي بي ارزش زمان .

remnants of a senseless tradition .
با قيمانده ي يک سنت بي ارزش .

do you see any remnants of them?
آيا از آنان كسى را بر جاى مى‌بينى؟

but what can we do , were just remnants of mothers legacy .
اما چيکار ميتونيم بکنيم ، بقاياي ارث مادر را پيدا کنيم .

or here , in the remnants of the old soviet smelting plant .
يا اينجا ، در باقيمانده خرابه هاي جنگ شوروي سابق .

worthless remnants of a time before spartas ascent from darkness .
بازمانده هاي بي ارزش دوران .

we will begin by driving out the remnants of the han from this land.
ما شروع مي کنيم به خارج کردن بقي مانده هان از اين سرزمين

and some stars die spectacularly in a supernova explosion, leaving remnants like that.
برخی ستارگان در انفجار ابرنواخترها میمیرند و چیزی شبیه این رو باقی میگذارند. برخی ستارگان در انفجار ابرنواخترها میمیرند و چیزی شبیه این رو باقی میگذارند.

go clean the stable manure and get those remnants of the han out of your head!
! اصطبل اسبها رو تميز كن و اون باقيمونده ي كودهاي هان رو از سرت بريز بيرون

today, remnants of a stone seat is all that is left of the king's chair.
باقی‌مانده یک نیمکت سنگی تمام چیزی است که از صندلی پادشاه باقی‌مانده است.

however, resistance continued until 1662, where the last remnants of ming resistance were finally put down.
با این حال مقاومت دربرابر منچوهای چینگ تا ۱۶۶۲ که آخرین سنگرهای مینگ درهم‌شکسته‌شد ادامه یافت.

european lions could possibly have been the last remnants of the cave lion ("panthera leo spelaea").
این احتمال نیز وجود دارد که این شیرها باقی‌مانده شیرهای غارنشین ("panthera leo spelaea") اروپا بوده باشند.

can you see any remnant of them now?
آيا از آنان كسى را بر جاى مى‌بينى؟