Results for representing translation from English to Persian

each fluid position representing .
هر قسمت متحرك نشان دهنده ي .

i was representing the shanghai expo.
من نماینده شرکتی از شانگهای بودم.

a layout representing a football field
name

representing the three levels of the universe .
كه نشانه سه مرحله اي بودن عالم هستي بود درسته .

a layout representing a small flying insect
name

mr . klandis is representing defendant carlo mascarpone .
آقاي كلانديس ، به نمايندگي . آقاي كارلو ماسكارپوني .

section 10.4: representing rooted trees, pp.
section 10.4: representing rooted trees, pp.214–217.

creating art and representing researched/learned stem knowledge in creative ways
خلق هنر و بازنمایی دانش بنیادی تحقیق شده / آموخته شده به روشهای خلاقانه

but still, you're not representing the overall population of the earth.
البته هنوز هم اکثریت جهان رو تشکیل نمیدید. البته هنوز هم اکثریت جهان رو تشکیل نمیدید.

this is an alternative to representing communication between separate, interdependent state machines.
این یک جایگزین به نمایندگی از ارتباط بین جداگانه، ماشین های به هم وابسته است.

these six mechanisms for representing colors with pixelvalues all require some additional parameters to work.
این شش مکانیسم برای نمایش رنگ‌ها بوسیله pixelvalueها، همگی نیازمند پارامترهای بیشتری هستند تا بتوانند کار کنند.

each chemical element has a unique atomic number representing the number of protons in its nucleus.
هر عنصر شیمیایی یک عدد اتمی یکتا دارد و این عدد برابر با شمار پروتون‌ها در هستهٔ اتمش است.

in computing, a group of parallel arrays is a data structure for representing arrays of records.
آرایه موازی در علوم رایانه یک ساختمان داده برای نشان دادن آرایه ای از رکوردهاست.

*combeferre – a medical student who is described as representing the philosophy of the revolution.
=== یاران abc ===* کامبفر - دانشجوی پزشکی که به عنوان نماینده فلسفی انقلاب توصیف می‌شود.

konaté is a translator for global voices in french and also a rising voices grantee representing the ségou villages connection.
konaté مترجم صداهای جهانی در فرانسه و همچنین صاحب گرانت در rising voices است به نمایندگی پروژه ی اتصال روستاهای ségou.

a standard format for representing phylogenetic networks is a variant of newick format which is extended to support networks as well as trees.
شکل استاندارد برای نمایش شبکه های فیلوژنتیک استفاده از مدل newick format است، که شبکه ها را به خوبی درختان پشتیبانی می کند.

interpersonal conflict refers to conflict between two or more individuals (not representing the group they are a part of).
منازعه بین فردی به منازعه میان دو یا چند نفر اشاره دارد (معرف گروهی که آنها بخشی از آن هستند نیست).

i'm here today representing a team of artists and technologists and filmmakers that worked together on a remarkable film project for the last four years.
من امروز به نمایندگی گروهی از هنرمندان، متخصصین فن آوری و فیلم سازان اینجا هستم همکارانی که طی چهار سال گذشته کنار اونها روی فیلم سینمایی ارزشمندی کار کرده ایم .

how can you speak for the whole of the american nation?...you are representing a media and you're a reporter.
در وضعیت کنونی قادر نیستیم بگوییم با آمریکا می‌خواهیم تنش‌زدایی کنیم زیرا امروز بحث تهدید و تخاصم است.

* the writers guild of america, west (wgaw), representing tv and film writers in hollywood and southern california.
انجمن نویسندگان آمریکا، شرق سندیکایی است برای نمایندگی نویسندگان فیلم و تلویزیون در کنار کارکنان اخبار تلویزیون و رادیو.