Results for resolve translation from English to Persian

resolve...
& رفع کردن... ‌

cvs resolve: %1
رفع cvs:% 1

name resolve order:
ترتیب برطرف کردن & نام: ‌

unable to resolve hostname
خطایی رخ داد:% 1

it is about the resolve.
پول مسئله اي نيست

is the great resolve underlying .
انديشيدن خارج از مقولات انساني است .

unable to resolve hostname %1
قادر به ذخیره در% 1 نیست

were you able to resolve the conflict?
تونستي مشكل رو حل كني؟

show resolve dialog for the given file
نمایش محاورۀ رفع کردن برای پروندۀ داده‌شده

make quick or its the lack of resolve .
سريع کشتي را ترک کنيد .

abu salim isnt here , we can resolve this .
ابو سليم اينجا نيست خودمون ميتونيم مشکلو حل کنيم .

and that is to resolve what they left unsettled .
و اونم اينه که مشکلي که باعث آشفتگي اين اشخاص شده را حل کرد .

opens the resolve dialog with the selected file
محاورۀ رفع کردن را به همراه پروندۀ برگزیده باز می‌کند

even a good beating will not resolve our hatred.
حتي شلاق خوردن اون هم نمي تونه از تنفر ما نسبت به اون كم كنه

don't think that this will resolve my grudge.
فکر نکنيد که اين کينه ي منو برطرف خواهد کرد

and they went out early, determined in their resolve.
(آری) آنها صبحگاهان تصمیم داشتند که با قدرت از مستمندان جلوگیری کنند.

so it is with great sadness but even greater resolve .
پس اون يک غم بزرگه اما حتي يک راه حل بزرگتر .

so in order to resolve this, i think we should...
برای اینکه این سوءتفاهم حل بشه ...من فکر میکنم بهتره

and so it is with great sadness , but even greater resolve .
، و اين ، امشب يک غم بزرگه اما تصميم بزرگتر اينکه .

and if they resolve to divorce—god is hearing and knowing.
و اگر آهنگ طلاق کردند، خدا همواره شنوای داناست.