From professional translators, enterprises, web pages and freely available translation repositories.
i've rested.
. من استراحت کردم
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
he rested here . now hes on his belly .
اون اونجاست اون روي شکمش افتاده .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
the first army to the field will be rested .
اولين ارتشي که به ميدان ميرسه استراحت خواهد کرد .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
we need these men well rested to bring in this well .
ما باید بهشون استراحت کافی بدیم تا این چاه به بار بشینه .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
no, from outside of baekjae, you never rested studying,
نه، شما حتي خارج از بيك جا همبه مطالعات خودتون ادامه داديد
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
i assure you that were you in slytherin , and your fate rested with me .
مطمئن باشين اگر توي گروه اسليترين بودين و مسئوليتتون با من بود .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
i would always be perfectly coiffed and well rested, and in fact, it was not like that at all.
من همیشه سر حال بوده و استراحت خوبي خواهم داشت. ولی اصلا اینطور نبود.
Last Update: 2015-10-13
Usage Frequency: 1
Quality:
however, as governmental authority rested on the notion of divine right, it was threatened by those who denied the existence of the local god.
هرچند به علت تکیه قدرت فرمانرویان به عنوان یک حقالهی، برخی حاکمان از کسانی که وجود خدای محلی آنها را انکار کنند احساس خطر میکردند.
Last Update: 2016-03-03
Usage Frequency: 1
Quality:
the most important place i want to visit, and spend as much time as i can, is the cemetery where my father has rested in peace for the past six years.
و جایی که بیش از همه جای دیگر دوست دارم از آن دیدار کنم و تا جایی که میتوانم آنجا بمانم قبرستانی است که پدرم ۶ سال است آنجا آرام گرفته است.
Last Update: 2016-02-24
Usage Frequency: 1
Quality:
and it was said: "o earth! swallow up your water, and o sky! withhold (your rain)." and the water was diminished (made to subside) and the decree (of allah) was fulfilled (i.e. the destruction of the people of nuh (noah). and it (the ship) rested on mount judi, and it was said: "away with the people who are zalimun (polytheists and wrong-doing)!"
(بعد از هلاک کافران) گفته شد که: ای زمین! آب خود را فرو خور، و ای آسمان! از باریدن بایست، و (آن گاه به دستور خدا) آبها از میان برده شده و فرمان اجرا گردید و کار به انجام رسید، و کشتی بر کوه جودی پهلو گرفت (و در این وقت بود که) گفته شد: نابود باد گروه ستمکاران! [[«إبْلَعِی»: فرو خور. قورت بده. «أَقْلِعِی»: از بارش و ریزش بایست. بند بیا. أَقْلَعَ عَنْ کَذا: کَفَّ عَنْهُ وَ تَرَکَهُ. «غِیضَ»: از میان برده شد. فعل (غاضَ) به صورت لازم و متعدّی استعمال میشود. در اینجا متعدّی و مجهول است. «قُضِیَ الأمْرُ»: فرمان اجرا گردید. کار پایان گرفت. «إِسْتَوَتْ»: استقرار یافت. «الْجُودِیِّ»: نام کوهی است که آن را کوه کارد و یا اکراد نزدیک موصل در شمال عراق، کوه ماسیس از سلسله جبال آرارات در ارمنستان، و کوهی در قلمرو قبیله طی در عربستان دانستهاند. «بُعْداً»: هلاک (نگا: هود / 60 و 68 و 95) مفعول مطلق فعل محذوفی است و اصل آن چنین است: بَعُدُوا بُعْداً. دورشدن از رحمت خدا.]]
Last Update: 2014-07-03
Usage Frequency: 1
Quality:
Warning: Contains invisible HTML formatting