Results for rolling translation from English to Persian

rolling
نورد

rolling .
ميچرخيد .

rolling mill .
ماشين غلتک دار .

and were rolling .
و ما داريم ميگرديم .

still rolling. .
تصوير برداري را ادامه بديد .

the rolling stones
رولینگ استونز

hes rolling to you .
اون داره بطرفت مياد .

that's them rolling.
این ها بچه ها هستند که در حال غلتاندن عود ها هستند.

c/how rolling works
c/نورد چگونه کار می کند

okay , quiet . were rolling .
خوب ما بايد خيلي آروم بچرخيم .

and push it . im rolling it .
و فشار بده دارم ميچرخونم .

before i get the ball rolling.
بيام ببينمش

and the camera wasnt even rolling .
و دوربين حتي قادر به تصوير برداري براي .

and the camera wasnt even rolling. .
براي چي چونكه دوربين آماده براي فيلم برداري نبود .

once again, rolling. water working.
يه بار ديگه! نور، آب رو باز کنيد

crisis , explosion , not rolling , fired .
دردسر ، انفجار ، دوربين تصوير نميگيره تو اخراجي .

no no . im not cuttingwere still rolling .
نه ، قعطش نكرديم ادامه ميديم .

get moving , ethan . hes rolling to you .
راه بيفت ، اتان ، اون داره بسمت تو مياد .

no no . im not cutting were still rolling .
نه تصوير برداري متوقف نميشه به تصوير برداري ادامه ميديم .

he didnt mind rolling up his sleeves either .
فكرش را هم نميكرد توي آستينش چي پرورش داده .