Results for seeing the big picture in a group... translation from English to Persian

wait a minute , youre not seeing the big picture .
يه دقيقه صبرکن ، تو تو اين عکس بزرگ به چشم نمياي .

you're just not seeing the big picture here, freckles.
. تو الان به يه تابلو بزرگ نگاه نمي کني ، کک مکي

bush , he see the big picture .
بوش ، ديد وسيعي داره .

youre not looking at the big picture here .
تو همه چيز را نميدوني .

and only from the air did i see the big picture.
و من فقط از بالا دیدم اون پایین چه خبره.

no , the big picture , youre selling packages .
نه ، عکس بزرگي که توش بستهها را ميفروشي .

here's how all of this impacts the big picture.
این جا جایی است که همه این ها در یک تصویر بزرگ وارد می شوند.

know the facts, but see how they fit in the big picture.
واقعیت ها را بدانید، ولی ببینید چطوری در کل قضیه قرار میگیرن.

and the big picture is this: elections should be verifiable.
و تصویر کلان این است که: انتخابات باید قابل ارزیابی و تایید باشد.

according to jessica, justin timberlake was in a group with her.
اریک جانسون همسر جسیکا سیمپسون نیز در هنگام ازدواج ۳۴سال داشت.

==multicast group key management==group key management means managing the keys in a group communication.
گروه‌های چندنقشی مدیریت کلید (multicast group key management) به معنای مدیریت کلیدها در یک گروه ارتباطی می‌باشد.

the story starts with pepero seeing the reflection of a golden eagle in a river when he was filling some pots with water.
داستان از جایی آغاز می‌شود که پپرو در حالی که دارد سطل را از آب رودخانه پر می‌کند، تصویر عقاب طلایی را در آب می‌بیند .

resolving conflicts that threaten the interaction between individuals in a group is necessary for survival, giving it a strong evolutionary value.
حل منازعاتی که تعامل بین افراد یک گروه را تهدید می‌کند برای بقا ضروری بوده و در نتیجه از ارزش تکاملی زیادی برخوردار می‌باشد.

2nd place: in a group of craftswomen carmen found the strength to leave her abusive partner.
مستند دوم: در گروهی از زنان کارگر، کارمن (carmen) این قدرت را پیدا نمود که از شریک زندگی بد زبان و بی مسئولیت خود جدا شود

and this was a group within this software company that was put in a different building.
و گروهی در این شرکت نرم افزاری‌ بود که در یک ساختمان متفاوت مستقر بودند.

here's a group of kids in a village in pakistan near where i grew up.
اینجا گروهی از بچه‌ها در پاکستان نزدیک جایی که من به دنیا آمدم،‌ است.

but it's so heartening to be in a group like this, in which so many of you have turned your lives to philanthropy.
لیکن درچنین گروهی بودن بسی مایه دلگرمی است، و به همین دلیل خیلی از شما زندگییتان را بسوی بشردوستی جهت داده‌اید.

following a single wave in a group one can see the wave appearing at the back of the group, growing and finally disappearing at the front of the group.
امواج سطح اقیانوس (ocean surface wave) به آن دسته از امواج سطحی اطلاق می‌شود که بر روی سطوح آزاد آب اقیانوس‌ها تشکیل می‌گردد.

on the other hand, the fewer bits there are in a group, the more groups have to be traversed to get from one end of a number to the other, and the less acceleration is obtained as a result.
از طرف دیگر، هر چه تعداد بیت‌های داخل یک گروه کمتر باشد، گروه‌های بیشتری به صورت عرضی کنار هم وجود خواهد داشت که از یک سر خود به سمت دیگر عدد نقلی را دریافت می‌کند، و در نتیجه تسریع کمتری در عملیات حاصل می‌شود.

it's a fantastic antidote to schizophonia; to make music and sound in a group of people, whichever style you enjoy particularly.
این یک انتی دوت عالی برای اسکیتزوفونی ست ساختن میوزیک و صدا در گروهی از مردم هر روشی که شما به طور خاص لذت می برید