Results for sentence translation from English to Persian

sentence
جمله

next sentence
جملۀ بعدی

& next sentence
کار را به ج٠لۀ قبل باز ٠ی‌پیچاند‌.

suspended sentence
حبس تعلیقی

loose sentence .
جمله بيربط .

& previous sentence
در فهرست کار را به پایین حرکت ٠ی‌دهد تا بعداً گفته شود‌‌. اگر کار در حال گفته شدن است ، وضعیت آن به حالت ٠کث تغییر ٠ی‌کند‌.

just one sentence: .
فقط يک جمله : .

how was the sentence .
اصطلاحش چي بود سر زير آب کردن .

sentence boundary detector
گویند‌ه‌ای که اخطار را ٠ی‌گوید‌‌. گویندۀ » پیش‌فرض « ، بالاترین گویندۀ فهرست‌شده بر روی تب گوینده‌ها ٠ی‌باشد‌.

from a death sentence .
بخشايش در مقابل فشار مرگ .

& replacement sentence boundary:
اگر festival در ٠تغیر ٠حیطی path ش٠ا است ، تنها » festival « را وارد کنید ، در غیر این صورت ، ٠سیر کا٠ل را برای برنا٠ۀ قابل اجرای festival ٠شخص کنید‌.

it was a legal sentence .
اين راي قانوني بود .

no sentence i gave him , not .
هيچي بهش نگفتم ، هيچي .

it's a death sentence.
این یک پیام مرگه.

type full sentence in your langage
در أين جا آقاي أنتوني در مورد أطفالي صحبت ميكند كه زمينه درس خواندن برأي شان مساعد نيست

and to serve their sentence .
و به تعهدشون وفادار بمونن .

thats a sentence , not a tome .
يه جمله است ، نه يک كتاب .

& sentence boundary regular expression:
این ٠حاوره‌ای برای پیکربندی ترکیب‌دهندۀ گفتار festival در حالت تعا٠لی ٠ی‌باشد‌.

advances a job to the next sentence.
& بعد‌

he did. he served out his sentence.
شب را در زندان و روز را برای حفظ یک شغل سپری کن. او این کار را کرد. دوران محکومیت اش را سپری کرد.