Results for serene translation from English to Persian

serene .
آرومم .

serene soul,
(آن هنگام به اهل ایمان خطاب لطف رسد که) ای نفس (قدسی) مطمئن و دل آرام.

you looked so serene .
خيلي آرام بودي .

but her face is so serene .
اما چهره او بسيار با متانت است .

were quite serene , your hand was warm .
کا ملا متين بودند دستانت آرام بودند .

oh , serene one . please ask the mystic beings .
اوه ، يکتاي عالم لطفا از موجودات جادويي بپرسيد .

during the trial , van damme seemed quite serene .
در طول محاکمه ون دم کاملا آرام بنظر ميومد .

man: your most serene majesty , bright star of our firmament , .
صافترين آسمان شما اعليحضرت ستاره درخشان آسمان ما .

(on the other hand it will be said): “o serene soul!
(آن هنگام به اهل ایمان خطاب لطف رسد که) ای نفس (قدسی) مطمئن و دل آرام.

he described the atmosphere as being able to "...turn on a dime from feeling safe and serene to one of choking menace and foreboding...".
آلن غیرمنطقی سعی می‌کند تا با ساختن تصویری از آلیس، خاموش کردن فانوس دریایی و فرستادن تعداد زیادی از دشمنان به دنبال آلن، جلوی او را بگیرد.

if the people given the book(s) had accepted faith and been pious, we would have certainly redeemed them of their sins and would have certainly taken them into serene gardens.
اگر آنکه اهل کتاب ایمان می‌آوردند و پرهیزکاری می‌کردند هرآینه می‌ستردیم از ایشان گناهان ایشان را و درمی‌آوردیمشان به باغستان نعمت‌

slightly larger than the oboe, it has a less assertive and a more tranquil and serene tone, and is considered the mezzo-soprano of the oboe family, between the oboe (soprano) and the cor anglais, or english horn (alto).
ابوا دامور (به ایتالیایی: oboe d'amore و به معنی «ابوای عشق») یک ساز بادی از گروه دو قمیشی و از خانوادهٔ ابوا است و گونهٔ صدای آن در بازهٔ آلتو و مزو سوپرانو قرار دارد.