Results for shout translation from English to Persian

shout .
فغان .

then shout .
پس داد بزن .

shout at me .
سرم فرياد بزن .

shout (sound)
جیغ‌زدن

%1 shout: %2
% 1 فریاد می‌زند:% 2

dont shout at me .
سر من داد نزن .

dead ill have to shout .
ميميرن مجبور ميشم فرياد بزنم .

if you need me, shout.
. اگه بهم احتياج داشتي ، صدام کن

shout now , ram�n now .
داد بزن رامون حالا .

but when the shout cometh
(به یاد آرید) آن گاه که ندای مهیب قیامت (به گوش همه خلق) برسد.

i wish i could shout .
من اين کار را ميخوام ، من ميخوام داد بزنم .

i want to talk , not shout .
ميخوام حرف بزنم ، نه داد و فرياد .

and you shout,no at it , .
در واقع شما اون را عقب نمی رانید .

i heard you shout "jack. "
! من فريادت رو شنيدم كه گفتي : جك

and hold tight . sing and shout .
و محکم بگير ، بخون و فرياد بزن .

don't shout when you see this.
وقتي اين را ديدي فرياد نزن

did you ever shout at a sheep .
تا حالا سر یه گوسفند داد زدی .

at sunrise a dreadful shout seized them.
آنگاه هنگام طلوع آفتاب، بانگ مرگبار آنان را فرو گرفت‌

- general, why you shout... - you bitch!
- ژنرال چرا داد میزنی... - لعنتی!

concentrate . shout out everything you see about them .
تمرکز کن . هر چي راجب اونا ميبيني ، به ياد بيار .