Results for singing translation from English to Persian

singing
خوانندگی

singing .
داري اهنگ ميخوني .

i am singing .
من دارم آواز میخونم .

its children singing .
اين آواز بچه‌هاست .

yes , you are singing .
چرا ، تو داري آواز ميخوني .

im singing in the oil .
من روي روغن ميخونم .

singing handclapping , hipshaking .
دست بزن تکون هيپي .

keep singing! keep singing!
ادامه بده! آواز بخون

singing nobody taught him .
آواز خوانيکسي بهش ياد نداده .

i heard this giri singing , .
شنيدم دختري ميخوند .

a dangerous song to be singing .
آواز خطرناكي خونده ميشد .

[singing: french] thank you.
تشویق اواز خواندن به زبان فرانسه متشکرم

but i know what song youre singing .
اما من ميدونم چه آوازي را ميخوني .

singing then , surely no , your majesty .
ـ بنابراين ، آواز . خير ، علياحضرت .

goolaj and magarri singing the cattle .
گولاج و ماگاري براي گله آواز ميخوانند .

are you kidding singing you a lullaby , .
شوخي ميکني براتون لالايي ميخونه .

and he's singing right into your ear.
انگار او مستقیما در گوش شما میخواند

and youre here alone , blind and singing .
و تو اينجايينابينا و آوازه خوان .

a singing waitress what are you talking about .
يه پيشخدمت خواننده چي داري ميگي .

it involves music, some dancing, occasionally singing.
شامل موزيك , رقص و يه ذره هم خوانندگيه