Results for sit to stand translation from English to Persian

ask her to stand up .
ازش بخواه ، واسته .

we have to stand still .
ما بايد هنوز بمونيم .

do you want me to stand up .
ميخواهيد بلند شم .

you don't need to stand up
لازم نیست بلند بشید

and i will continue to stand firm.
و من ادامه ميدم تا محكم بايستم

ian , please , you have to stand up. .
ايان ، لطفا ، تو وجبوري وايسي .

well , somebody got to stand up to him .
خوب ، يک کسي بايد باهاش روبروبشه .

it�s easy to stand back and judge .
راحته كه دور بايستي و قضاوت كني .

he doesnt have to stand up to his mother .
اون مجبور نيست جلوي مامانش وايسه .

because someone has to stand up to them . you .
براي اينکه بعضيها مجبورند جلوشون وايسند تو .

i've waited to stand in front of you.
و صبر كردم تا با غروردرمقابل شما بايستم

but they were naked men forced to stand motionless .
اما اون مجسمهها ادم هاي لختي بودن که مجبور شده بودن بي حرکت وايسن .

they were unable to stand up, nor were they helped.
[چنان بر زمين افتادند] كه نه توانستند برخيزند و نه از خود دفاع كنند

but a great deal more to stand up to your friends .
و از اون بيشتر در مقابل دوستان .

and want to stand in front of princess sunhwa honorably.
و با غرور و افتخار در مقابل پرنسس سان هوا بايستم

and they were not able to stand upright, and were not helped.
[چنان بر زمين افتادند] كه نه توانستند برخيزند و نه از خود دفاع كنند

because he was deemed unfit to stand trial for manslaughter,
در آسايشگاه رواني سنت کلر بخاطر قتل نفس بوده

so i have to stand on duty, and at night i have to....!
!...پس من مجبورم كه سر پستم بايستم و شب هم بايد

my father needs to stand strong if you want buyeo to stand strong.
اگر شما مي خواهيد بويه يو محكم بايسته پدر من نياز داره تا محكم ايستادگي كنه

there, we would sit to eavesdrop, but now an eavesdropper finds a flame in wait for him.
«و اینکه، به‌راستی (در آسمان) برای شنیدن، همواره در جایگاه‌هایی (به کمین) می‌نشسته‌ایم، پس اکنون هر که بخواهد به گوش باشد، (تیر) شهابی در کمین خود می‌یابد.»