Results for skin pigmentation translation from English to Persian

pigmentation
رنگدانه

pigmentation .
رنگي شدن .

skin
پوست

pigmentation disorders
اختلالات رنگدانه‌ای‌شدن

draw skin
ترسیم توری

nice skin .
عجب ماركي .

skin disease
بیماری‌های پوستی

human skin .
اين پوست بدن هست .

partial pigmentation return .
نوعي برگشت ناقص تجمع رنگ دانهها در بافتها .

skin fold thickness
ضخامت چين پوستی

burns her skin .
پوستشو ميسوزونه .

. scorching the skin.
آن آتش بر آدمیان رو نماید (و خرمن گنهکاران را به باد دهد).

he seems to be developing some sort of pigmentation.
به نظر ميرسه يه جور رنگ خاصي از خودش توليد ميکنه

human skin color
رنگ پوست انسان

ants under my skin .
انگار چند تا مورچه زير پوستم هستند .

pemphigus (skin disease)
پمفيگوس (بيماري پوست)

biack . like lonettes skin .
سياهه . مثل پوست لونت .

it scorches people's skin
پوست تن را به کلّی سیاه و دگرگون می‌سازد. [[«لَوَّاحَةٌ»: بسیار سیاه کننده. بسیار تغییر دهنده و دگرگون کننده. «الْبَشَرِ»: اسم جنس جمعی بَشَرَة است، پوست بدن. برخی (بَشَر) را به معنی انسان دانسته‌اند؛ در این صورت، معنی آیه چنین است: دوزخ انسان را می‌سوزاند و سیاه می‌گرداند و قیافه او را دگرگون می‌سازد (نگا: روح‌البیان).]]

skin displacement: another big deal.
جابه جایی پوست، یه کار بسیار مهم دیگه.

pheomelanin is a cysteine-containing red polymer of benzothiazine units largely responsible for red hair, among other pigmentation.
pheomelanin سیستئین حاوی پلیمر قرمز - قهوه ای از واحدهای بنزوتیازین تا حد زیادی مسئول رنگ قرمز مو و کک و مک است.