Results for some guilty conscience you've got translation from English to Persian

you've got a coil.
در ابتدا شما یک سیم پیچ دارید،

well, you've got mail.
خوب, تو یه ایمیل دریافت میکنی.

you've got be anxious.
تا برای اون تاریخ اضطراب پیدا کنید.

and you've got to feel that.
و تو این را حس کردی.

you've got a lot of suckers.
خیلی مادر جنده هستی

here, you've got martian alphabet.
این الفبای مارشیانه.

eddi reader on "what you've got"
ادی ریدر ترانه ی «با آنچه داری چه می کنی» را می خواند

you've got to have skepticism and humility.
شما باید شکاک باشید و فروتن.

and you've got one of these conventional arms.
و یکی از این دستهای متداول را در اختیار داری.

you've got to see this -- bible boot camp.
باید اینو ببینی-- اردوگاه نظامی انجیل.

okay, you've got something? one more thing.
خوب، چیزی دارید؟ یک چیز دیگه.

and when you've got interest, then you have education.
و وقتی که علاقه داشته باشی، آموزش رو هم داری.

so you've got a lot of information. that's great.
پس اطلاعات بسیاری خواهیم داشت. این عالیست.

he said, "well, you've got to believe in you!"
او گفت، "خوب، باید به خودت باور داشته باشی!"

"you've got more sharks and you've got tigers."
"کوسه‌ها و ببرهای بیشتری هم هست."

a: you've got to act when other people are passive.
نکته اول: زمانی که بقیه منفعل و خاموش هستند، شما باید وارد عمل شوید.

but at the end of it, you've got a hundred acres of land.
اما در پایان آن، شما صد ایکر زمین دریافت خواهید کرد.

all of them are still being produced. so you've got corn shellers.
همه اونها هنوز در حال تولید هستند. پس شما می تونید جداکننده دانه ذرت رو داشته باشید.

but the other side of the equation is you've got to come out of your cave.
ولی طرف دیگر این معادله اینست که تو باید از غار خود بیایی بیرون.

and i was taught some strange thing as a kid, like, you've got to make something good out of something bad.
و به من در زمان کودکی چیزِ عجیبی آموخته شده بود، مثل اینکه باید یک چیزِ خوب از یک چیزِ بد بسازید.