Results for standing translation from English to Persian

standing army .
ارتش دائمي .

standing reflex
بازتاب فحلي

standing committee .
کميته دائمي .

im standing guard .
من دارم نگهباني ميدهم .

cisco - standing man
cisco - مرد ایستادهstencils

you should be standing
باید بایستی

bitch isnt standing now .
حرومزاده ديگه الان واينستاده .

in position. standing by.
در موقعيت آماده هستيم

still , i was standing , .
هنوز من ايستاده بودم زنده بودم .

we have agents standing by
ما به حالت آماده باش ميمونيم

and sons standing before him,
و فرزندانی که نزدش حاضرند

now rest , instead of standing .
حالا چرا ايستاديناستراحت کنين .

his wife was standing behind me.
همسرش پشت من ایستاده بود.

im standing here with les grossman , .
من ايجا با ليس گروسمن وايستادم .

cant you see him hes standing there .
او را نمي‌بيني او آنجاست .

antoines standing down , bernards a monk .
، آنتوان انصراف داده . برنارد هم که کشيشه .

standing by . ok folks , here we go .
آماده . بسيار خب رفقا ، از اين ور .

::b. jerry is standing over there.
بهار و تابستان ۱۳۷۷ - شماره ۲۵ و ۲۶.

last man standing . there mustve been one .
يک نفر مونده . بايد يکي مونده باشه .

i got people standing guard 24/7.
. من 7 نفر رو مأمور کردم 24 ساعته نگهباني بدن