Results for streaks of blood translation from English to Persian

circle of blood .
دايره ي خون .

a sacrifice of blood .
با فدا کردن خون .

a sacrifice of blood . .
با خون كار ميكنه .

and shed tears of blood...
و جاري شدن اشكهايي از خون

a complete set of blood work .
يه آزمايش كامل از خون .

god , theres a lot of blood .
خدا ، کلي خون اينجاست .

he's lost a lot of blood.
. اون خون زيادي از دست داده

cried tears of blood over me .
گريان خون بر من غلبه کرد .

blood . quite a lot of blood .
خون ، ‌ خيلي هم زياده .

and a full series of blood tests .
و يک سري آزمايش كامل از خونش .

created man from a clot [of blood].
[همان که] انسان را از علق به وجود آورد.

it contains approximately ten pints of blood .
که تقريبا معادل 10 پيمانه خون داره .

each morning , give it two drops of blood .
هر روز صبح ، ‏ بهش دو قطره خون بده . ‏ .

it's a light, intermittent flow of blood
این یک جریان آرام و متناوب از خون هست

but this is best for preventing the coagulation of blood
ولی برای پیشگیری از لخته شدن خون بهترین وسیله هستند

and these are used with traces of blood visible.
این سرنگ ها در حالیکه لکه های خون روی آنها مشهود است، استفاده می شوند.

i can drink a river of blood and not burst .
ميتونم رودخانه اي از خون بنوشم و از هم نپاشم .

a lot of blood needs to be spilled, you know this.
میدانی که خون زیادی ریخته خواهد شد

a hematocele is a collection of blood in a body cavity.
هماتوسل تجمع خون در داخل اسکروتوم (کیسه بیضه) است.

then he was a clot of blood, then he created and formed him
سپس بصورت خون بسته در آمد، و خداوند او را آفرید و موزون ساخت،