Results for thirdly translation from English to Persian

and then thirdly, making them persistent.
و سپس سوم، آنها را مانگار كنيم.

and thirdly , that it is at the urging .
و سوما ، اينکه حامي محترم من .

thirdly, make it valuable. give people something with the sound.
سوم، ارزشمند باشه. با اون صدا چیزی به مردم بدید.

and thirdly, changing from a fossil fuel economy to a solar economy.
و سوم ، تغییر از سوخت های فسیلی به خورشیدی.

and thirdly, it had to be something which she could carry in her kit.
و سوما" باید طوری باشه که اون بتونه براحتی در کیف وسایلش حمل کنه.

and thirdly, i had access to all of the 1,000 pictures that these soldiers took.
و سوما، من به همه 1000 عکسی که سربازان برداشته اند ، دسترسی داشتم.

and thirdly, the last speaker talked about -- or the speaker before last, talked about the indomitable human spirit.
و سوم، آخرین سخنران راجع بهش صحبت کرد -- یا یکی قبل از اون، درباره روح رام نشدنی انسانها صحبت کرد.

and thirdly, if you're in bad sound, it's fine to put your fingers in your ears or just move away from it.
و سوم اینکه اگه شما در یک محیط و شرایطی با صدای ناجور هستید اشکالی نداره اگه انگشتاتون رو بذارید توی گوشتون و از اونجا دور بشید

and then thirdly, less tangible, but just as essential for the open-ended creation of knowledge, of explanations, is evidence.
و سومی که کمتر محسوسه ولی برای کسب دانش و تجربه اساسیه، شاهد هست. و سومی که کمتر محسوسه ولی برای کسب دانش و تجربه اساسیه، شاهد هست.

and thirdly, we need to be able to make and break chemical bonds. and again this is important because life transforms resources from the environment into building blocks so it can maintain itself.
و سوم اینکه ما نیازداریم که قادرباشیم پیوندهای شیمیایی را بسازیم یا بشکنیم ودوباره این مهمه چرا که حیات تبدیل میکنه منابع را از محیط به بلوکهای ساختمانی که بتونه خودشو حفظ کنه.

and thirdly, well because i was at a point of my life where i really just needed to talk to someone, i needed someone to not help, but to just listen, no one was there for me then.
سوم، خب در مقطعی از زندگی‌ام به مرحله‌ای رسیده بودم که واقعا خیلی نیاز داشتم با کسی حرف بزنم، کمک نمی‌خواستم، فقط می‌خواستم گوش کنند ولی کسی را نداشتم.

and thirdly, the idea that machines are becoming biological and complex is at this point a cliche. and i'm happy to say, i was partly responsible for that cliche that machines are becoming biological, but that's pretty evident.
و سوم اینکه، ایده بیولوژیکی و پیچیده شدن ماشینها که در حال حاضر یک حرف دور از ذهن است. و من از گفتن اینکه من تا حدودی مسئول گفتن این ایده ام که ماشین ها بیولوژیکی می شوند، با وجود اینکه این کاملا مشهود است، خوشحال هستم.