Results for toes translation from English to Persian

toes
انگشت پا

. . .curl your toes. . .
...دست و پاتو ميلرزونه...

stay on your toes.
روي پنجه هاي پايتان بايستيد

okay , twinkle toes .
خيلي خوب ، آقاي زرنگ .

bring me his toes .
انگشت هاي پاشو ميخوام .

i wanna lick you toes
من عاشق بیدمشک همسرم هستم

did you count the toes .
انگشت هاش را شمردي .

relax your toes . stretch .
پنجه هاتون را شل كنيد بكشيد .

so im not stepping on toes .
پس من مزاحمتون نيستم .

might have to break his toes .
شايد مجبور بشم که انگشتشو بشکنم .

mouth , stomach , knees and toes .
دهان ، معده ، زانو و انگشت .

. . .but then also can make your toes curl.
و در عين حال بتونه يه کاري کنه که دست و پات بلرزه

i think one of my toes just came off .
فکر کنم يکي از پنجه هاي پام همين الان در رفت .

amputee . lost four toes scaling up everest .
قطع عضويه ، چهار تا از انگشتاش را توي بالا رفتن از اورست از دست داد .

yeah , or could at least touch his toes .
آره ، يا حداقل بويي از کونگ فو برده بود يا حتي لااقل ديده بود .

no , no , no . they always cover the toes .
نه نه نه اونا هميشه به انگشتاي پا فشار ميارند .

just go outside and touch one of my toes . okay .
فقط برو بيرون و يكي از انگشتامو لمس كن باشه .

and sit on the beach drinking mojitos till we go toes up.
و كنار ساحلش بشينيم و نوشيدني بخوريم تا خسته بشيم

i just love it . i love to keep those guys on their toes .
من عاشقشم . عاشق اينم که اونا را تو پنجه شون خفه کنم .

she could smoke a cigarette while holding it between her toes .
ميتونس سيگار را بين انگشتاي . پاش نگه داره و بکشه .