Results for torn translation from English to Persian

torn .
درهم دريده .

torn-off menu
گزینگان جدا کردن

she has torn a hole .
اون يک سوراخ پاره شده داره .

you are torn to pieces .
تيكه تيكه ميشي .

and one corner was torn off .
و يک گوششم پاره شده .

it was very old , torn , faded .
خيلي قديمي بود .

and when the heaven is torn away.
و آنگاه كه آسمان بركنده و درنَوَرْديده شود.

look at this . your uniforms all torn .
به اين نگاه کن ، لباس مدرسه ات را پاره کردي .

im torn between breaking your neck here .
الان دارم با خودم كلنجار ميرم يا خودم را بكشم .

how come the shirt's not torn?
پس چرا لباسش پاره نشده؟

and then theres lot of pages torn out .
چند تا ورقه اينجا پاره شده .

my body can be torn and diseased to death,
بدن بيمارم بعد از مرگ پاره پاره مي شود

the ignition system , its been completely torn out .
سيستم ارتباطي کاملا از بين رفته .

his majesty has torn down the limits of status,
اعليحضرت محدوديت ها را زيرپا گذاشتند

youll walk out that door and be torn to shreds , .
پاتو از اون در بزار بیرون و تو تکه تکه میشی .

i was torn by my feelings of love and hatred for you.
با احساس عشق و نفرت از تو در گير بودم

all torn up , he is , like a wild animal got to him .
حسابي داغون شده مثل اينه که يک حيوون وحشي بهش حمله کرده .

christianity was on the rise . he didnt want his empire torn apart .
مسيحيت در اوج خودش بود نميخواست امپراطوريش تکه پاره بشه .

and was easily torn, so we pounded wood! pay attention!
به همين خاطر زود پاره مي شدحالا ما بايد چوبها رو خيس كنيم

tearing men away as if they were the trunks of palm-trees torn up.
[كه‌] مردم را از جا مى‌كند، گويى تنه‌هاى نخلى بودند كه ريشه كن شده‌اند