Results for transforming translation from English to Persian

he is transforming,
اون داره تغيير شکل مي ده

hicks is transforming.
هيکس داره تغيير شکل ميده

transforming growth factor
تي.جي.اف (فاكتور رشد تراريختي)

but once youve accepted it its life transforming .
ولی وقتی که اون را پذیرفتید زندگیتون را تغییر می ده .

right . now , today , we will be transforming animals .
خب ، امروز حيوانات را به .

but this is transforming 99 percent of the kids who get this.
این تحولی است برای 99 درصد از کودکانی این را دریافت می کنند.

how shifting regulations, markets and technologies are transforming the industry
چگونه تغییر مقررات، بازارها و فناوری ها صنعت را متحول می کنند

in replacing you with your likes, and transforming you into what you do not know.
[آری، مرگ را مقدّر کردیم] تا امثال شما را جایگزین شما کنیم و شما را به صورتی که نمی دانید آفرینشی تازه و جدید بخشیم،

besides these academic advances, technological developments are transforming all service sectors
and collaborative consumption

technology is transforming the face of food vulnerability in places where you see classic famine.
فن آوری در حال دگرگونی و تغییر چهره آسیب پذیری از غذا است در مکانهایی که شما قحطی های کلاسیک را می بینید.

so yeah, we're transforming things into something that you have absolutely no reference for.
به عبارتی ما مواد خوراکی را به چیز هایی تبدیل می کنیم ، که شما هیچ احساس قبلی نسبت به آن نداشته باشید. که شما هیچ احساس قبلی نسبت به آن نداشته باشید.

not only that, transforming hunger is an opportunity, but i think we have to change our mindsets.
نه تنها این، دگرگونی گرسنگی یک فرصت است، اما گمان کنم که باید طرز تفکرمان را عوض کنیم.

the formula resulting from transforming all clauses is at most 3 times as long as its original, i.e.
در این مثال با "درست" قرار دادن همه متغیرها، می‌توان e را همواره درست در نظر گرفت.

in computability theory and computational complexity theory, a reduction is an algorithm for transforming one problem into another problem.
در نظریه محاسبه و نظریه پیچیدگی محاسباتی، تقلیل یک الگوریتم برای تبدیل یک مسئله به مسئلهٔ دیگر است.

in addition, the infalling gas will feed the newly formed black hole, transforming it into an active galactic nucleus.
به علاوه، گاز فروریخته سبب تغذیه سیاه‌چاله تازه تشکیل شده می‌شود و آن را به یک هسته کهکشانی فعال تبدیل می‌کند.

we could evaporate it to enhance the restorative benefits and capture the salts, transforming an urgent waste problem into a big opportunity.
ما می توانیم آن را تبخیر کنیم تا منافع مجدد بدست آوریم و نمک های بدست آمده را از مواد زائد تبدیل به یک فرصت مناسب کنیم.

had we so wished, nothing could have hindered us from replacing you by others like yourselves, or transforming you into beings you know nothing about.
[آری، مرگ را مقدّر کردیم] تا امثال شما را جایگزین شما کنیم و شما را به صورتی که نمی دانید آفرینشی تازه و جدید بخشیم،

the examples of wallajeh and the solidariot movement show that even a small-budget independent film can play a role in transforming nonviolence into a functional behavior.
مثال دهکده ی ولاجه و جنبش سُلیدِریت نشان میدهد که حتی یک فیلم مستقل کم بودجه میتواند یک رُلی در ترادیسي بی خشونت به یک رفتار وظیفه ای، را داشته باشد.

and it's this science, which is not only enlightening our understanding of the biological world, but also transforming our world faster than ever.
و این دانش نتنها درک ما نسبت به دنیای بیولوژیکی رو افزایش میده، و این دانش نتنها درک ما نسبت به دنیای بیولوژیکی رو افزایش میده، بلکه باعث تحولی بسیار بزرگ در جهان ما حتی سریعتر از قبل میشه.

to do this, it is sufficient to show that if a solution to the new problem were found, it could be used to decide an undecidable problem by transforming instances of the undecidable problem into instances of the new problem.
در کل مساله توقف از این جنبه مشهور است که از اولین دسته مسائلی بود که تصمیم ناپذیر بود، بدین صورت که هیچ برنامه کامپیوتری با قابلیت جواب دادن به این سوال به ازای جمیع ورودی‌ها پیدا نشد و اثبات شد که وجود ندارد.