Results for traveler translation from English to Persian

traveler
مسافر

traveler .
پي سپار رهنورد .

fellow traveler .
مينمايد هم‌سفر .

"literary traveler".
"literary traveler".

the traveler (1974 film)
مسافر

and , uh , a traveler is walking by , .
، و آه ، يه مسافر داره از نزديك گردش ميكنه .

that bourn from which no traveler returns .
سرنوشتي که تغيير نمي‌کنه .

a slave of death , a passing traveler , .
برده‌ي مرگ ، مسافري در حال گذر ، .

now you sound just iike humphrey . hes quite a traveler .
حالا تو داري شبيه همفري حرف ميزني . اونم اهل مسافرته .

we have made it a reminder, and a blessing to the traveler.
ما آن را [مايه‌] عبرت و [وسيله‌] استفاده براى بيابانگردان قرار داده‌ايم.

i came to hagrid from a distant land in the pocket of a traveler .
يك مسافر منو از يک سرزمين دور آورد پيش هاگريد .

far east, huh? i wouldn't have taken you for a world traveler.
آسياي شرقي ، درسته ؟ فكر نكنم براي گردشگري به اونجا رفته باشي

give to the near of kin, the needy and the destitute traveler their rights and do not squander,
حق خويشاوند و مسكين و در راه‌مانده را ادا كن و هيچ اسرافكارى مكن.

and give the relative his right, and [also] the poor and the traveler, and do not spend wastefully.
حق خويشاوند و مسكين و در راه‌مانده را ادا كن و هيچ اسرافكارى مكن.

one of them said: 'no, do not kill joseph, if you do anything, cast him into a dark pit, a traveler will pick him up'
يكى از آنها گفت: يوسف را مكشيد. اگر كارى مى‌كنيد، او را در نهانخانه چاه بيفكنيد تا يكى از كاروان‌ها او را برگيرد

==biography==aaron tippin was born in pensacola, florida, but raised on a farm in travelers rest, south carolina, where he went to blue ridge high school.
آرون تیپین در پنساکولای ایالت فلوریدا متولد شد و در ترَوِلِرْز رِست در جنوب کالیفرنیا جایی که به دبیرستان blue ridge رفت، بزرگ شد.