Results for triggered translation from English to Persian

global shortcut triggered
میان‌برهای صفحه‌ کلیدcomment

error triggered by consumer
خطای راه‌انداخته توسط مصرف‌کنندهqxml

they can be triggered remotely?
تقريبا آمادست -

irkick has triggered an application
name

when the stellar bomb is triggered .
زماني که بمب اختري رها بشه .

hell, do we know what triggered it?
لعنتي، ما هنوز نفهميديم چي باعث اين اتفاق شده؟

the user triggered a global shortcut
name

the date/ time the reminder was triggered
این که چه مدت قبل از این که رویداد رخ دهد یادآوری به کار انداخته می‌شود را تنظیم می‌کند.

powerdevil has triggered an internal error
name

a tsunami was triggered by the earthquake.
ژرفای این زلزله ۳۵ کیلومتر بود.

and that triggered a debate in the u.k.
و این باعث راه اندازی یک مناظره در انگلستان شد

an emp was triggered before we got in position .
يه تكانه قبل از اينكه موضع بگيريم شليك شد .

when the mother's immune system is triggered.
زمانیکه سیستم ایمنی بدن مادر تحریک می شه،‏

the one who triggered off this whole string of crimes .
کسي که کل اين رشته جرائم را شروع کرد .

cancel alarm if more than'period 'late when triggered
لغو هشدار در صورتی که هنگام تلنگر ، بیش از » دوره « به تأخیر بیفتد

the attack has triggered a series of retaliatory suicide bombings .
مردم دنيا نيز براي اعتراض به اين عمل آمريکا .

sets how long before the event occurs the reminder will be triggered.
این که چه مدت قبل از این که رویداد رخ دهد یادآوری به کار انداخته می‌شود را تنظیم می‌کند.

icarus tried to reset the shields independently when the alarm triggered .
ايکاروس سعي کن لايه هاي محافظ را دوباره تنظيم کني .

the earliest time of day at which a date-only alarm will be triggered.
زودترین زمان روز که هشداری فقط تاریخی در آن تلنگر زده می‌شود.

a handwritten letter of thanks has exposed his flawed testimony and triggered his resignation.
دست‌نوشته‌ای به عنوان مدرک در این کمیسیون ارائه شد که منجر به استعفای او گشت.