Results for veins translation from English to Persian

veins
سیاهرگ

leaf veins
رگبرگ‌های برگ

varicose veins
واریس

scratch open their veins .
رگهايش را با ناخنهايش پاره ميكند .

pumping life back into the veins .
که با تپشش ميتونه زندگي را برگردونه .

the blood is pulsing in my veins .
هنوز خون در رگهاي من است .

it runs in my veins thicker than biood .
اون توي رگهاي من حتي قويتر از خون جريان داره .

i'm going to cut some veins, arteries.
قصد دارم برخی از رگها و سرخرگها را برش دهم

we are noodle folk . broth runs through our veins .
شغل آبا اجدادي ما رشته فرنگي بوده تو رگ هامون سوپ جريان داره .

but it's poison pumped directly into your veins.
اما در حقيقت به معني تزريق مستقيم سم به داخل رگهاي بدنتونه

we are noodle folk . broth runs deep through our veins .
ما جد اندر جد ماکاروني فروش هستيم در رگهاي ما سوپ جريان داره .

i ran until my muscles burned and my veins pumped battery acid .
تا اونجايي که ماهيچه هام اجازه ميدادن دويدم . از سياهرگم اسيد بيرون مياومد .

and jacob , hes standing there , like ice running through his veins .
و جاكوب اونجا وايستاده بود ، گويي كه آب يخ در عروقش جريان پيدا كرده بود .

vein
سیاهرگ