Results for wealthy translation from English to Persian

wealthy .
توانگر .

he wasnt wealthy .
اون ثروتمند نبود .

and was fabulously wealthy .
و بينهايت ثروتمند بود .

lm not wealthy , unfortunately .
متأسفانه پولدار نيستم .

is that hes independently wealthy .
اينه كه مستقله ، پولداره .

josephus' family was wealthy.
خانواده یوسیفوس ثروتمند بودند.

if i got me a wealthy man .
اگه يک مرد پولدار گير بيارم .

well , mrs . eastby wasnt wealthy .
خانم ايستبي پولدار نبود .

but as for someone who is wealthy,
اما آن كس كه خود را بى‌نياز مى‌پندارد،

take the ladies to the wealthy merchant
این خانوم ها رو ببر به خونه رئیس بازار

cousin of philip of spain . wealthy .
پسرعموي فيليپ اسپانيا ولثي .

a wealthy scoundrel seduced and betrayed me .
يه رذل پولدار منو فريب داد و بهم خيانت کرد .

or do you need to be a wealthy merchant?
يا ميخواي تاجر ثروتمند باشي؟

michelangelo's father he was a wealthy man.
. پدر ميکل آنژ ، اون مرد ثروتمندي بود

look, you don't live in a wealthy country.
نگاه کن, تو در یک کشور ثروتمند زندگی نمی کنی.

some are poor, some are wealthy. there are billions.
بعضی ثروتمند بودند و بعضی فقیر. بیلیونها دارایی وجود داشت.

she is head cheerleader and comes from a wealthy family.
او سرپرست تشویق کنندگان است و از یک خانواده ثروتمند می آید.

skou was born in lemvig, denmark to a wealthy family.
اسکو در دانمارک در یک خانواده ثروتمند به دنیا آمد.

a wealthy family bought her a silk dress and called for her
یک خانوادۀ ثروتمند این لباس ابریشمی رو برای اون خریدن و بهش دادن

great people . wealthy people . sit down , sit down , sit down .
آدماي بزرگي هستن ، آدماي ثروتمند . بشين .