Results for wired for war translation from English to Persian

prepare for war .
آماده جنگ بشين .

not hunt for war criminals .
نه شکار جنايکار هاي جنگي .

prepare the troops for war.
سربازها رو برای جنگ آماده کنید

their call was a call for war .
نها دعوت به جنگ را شروع كردند .

we have yet to make any preparations for war!
!ما هنوز هيچ تداركي براي جنگ نديديم

and say , baby , theyre training me for war .
و بعدش ميگي ، عزيزم اونا دارند منو براي جنگ تمرين ميدن .

i thought the un was looking for war criminals .
فکر کنم سازمان ملل دنبال جنايتکاران جنگي باشه .

the imperial city is already preparing for war with us.
شهر سلطنتي از قبل براي جنگ با ما حاضر شده

you see , its the un that are looking for war criminals , .
ميدوني ، اين سازمان ملل هست که دنبال جنايتکارن جنگيه .

i dont know . youre a little moody for war , benjamin .
ميدونستم . تو براي جنگيدن . ”خيلي پير شدي ، ”بنيامين .

if the beacons of gondor are lit , rohan must be ready for war .
، اگر آتش برج ديده باني گاندور روشن شد . روحان بايد آماد نبرد بشه .

that if he stepped down from power they would not arrest him for war crimes .
و ميگن كه با روباه هم يك قرار دادي بستن .

*"the wonderful wizard of oz by l. frank baum", an unabridged dramatic audio performance at wired for books.
* "the wonderful wizard of oz by l. frank baum", an unabridged dramatic audio performance at wired for books.

o you who believe! when you meet those who disbelieve marching for war, then turn not your backs to them.
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، هر گاه [در ميدان نبرد] به كافران برخورد كرديد كه [به سوى شما] روى مى‌آورند، به آنان پشت مكنيد.

i arrived in afghanistan to work in a hospital and then, not only for war victims, but it was for any kind of patient.
من در سال ۱۹۹۰به منطور کار در یک بیمارستان برای قربانیان جنگ به افغانستان رفتم. من در سال ۱۹۹۰به منطور کار در یک بیمارستان برای قربانیان جنگ به افغانستان رفتم. نه تنها برای قربانیان جنگ، بلکه برای هر نوع بیماری بود. نه تنها برای قربانیان جنگ، بلکه برای هر نوع بیماری بود.

and when you did go forth early in the morning from your family to lodge the believers in encampments for war and allah is hearing, knowing.
(ای پیغمبر! به یاد مؤمنان آور) زمانی را که سحرگاهان از میان خانواده‌ی خود بیرون رفتی و پایگاههای جنگ را برای مسلمانان آماده کردی (و جای تیراندازان و جای سواران و جای سائر مؤمنان را مشخّص نمودی) و خداوند شنوا و دانا است (و گفتگوهایتان را می‌شنید و اندیشه‌هایتان را می‌دانست). [[«غَدَوْتَ»: سحرگاهان بیرون رفتی، از واژه (غُدْوَة) به معنی: آغاز روز. «تُبَوِّئ‌ُ»: جایگزین می‌کنی. ترتیب می‌دهی. «مَقَاعِدَ»: جایگاهها. مفعول دوم است.]]

in september 1945, he was told that he would be tried for war crimes, and several days later, he was taken to nuremberg and incarcerated there.
به او در سپتامبر ۱۹۴۵ گفته شد به دلیل جرایم جنگی محاکمه خواهد شد و چند روز بعد به نورنبرگ برده شد و در آنجا زندانی شد.

our job is to look and say, "you know what? you're imperfect, and you're wired for struggle, but you are worthy of love and belonging."
وظیفۀ ما این است که نگاه کنیم و بگوییم "یک چیز را می دانی؟ تو کامل نیستی، و به طور ذاتی باید تقلا کنی، ولی سزاوار عشق و تعلق داشتن هستی."

burma is in chains, zimbabwe is a human tragedy, in sudan thousands of people have died unnecessarily for wars that we could prevent.
برمه در زنجیر و غل است ، در زیمباوه یک فاجعه انسانی است، در سودان میلیونها انسان بدون دلیل کشته شدند، برای جنگی که ما می توانستیم جلوگیری کنیم.

in 1940, like other manufacturers, north american started gearing up for war, opening factories in columbus, ohio, dallas, texas, and kansas city, kansas.
در سال ۱۹۴۰ این شرکت نیز، مانند دیگر تولیدکنندگان، سرعت تولید خود را به علت وقوع جنگ افزایش داد و کارخانه‌هایی را در کلمبوس، اوهایو، دالاس و کانزاس‌سیتی، کانزاس تاسیس نمود.