Results for work up to protonate translation from English to Persian

up to .
بميزان .

up to date
به‌روزرسانی

up to date .
جديد ب‍‌هنگام .

living up to
قابلیت بیت غیر فعال را اجرا کنید

its up to me .
به من بستگي دارد .

hang it up to dry .
باشه براي وقتي که دستت خشک شد .

its up to you , son .
هميشه يادش باشه ، پسرم .

bring it up to her
اونو براشون ببرید

and went up to the roof .
و با هم روي پشت بام رفتيم .

well , thats up to you .
خوب ، به تو سپرده ميشه ، کلود .

let's go up to 2008.
اجازه بدهید برویم به سال 2008.

and she looked up to him .
و اون دختر به مرد خيره ميشد .

coming up , to the right .
داره ميرسه ، به طرف راست برو .

hooked up to a car battery .
به يک باطري ماشين وصله .

he couldve walked up to anyone .
او ميتونست سمت هر کسي بره .

defilade right up to those gates .
روي اون دروازه‌ها تسلط داريم .

however, the term is actually absent from his early work up to the 1970s.
وی با این کار قصد داشت تا تفاوت‏های موجود در الگوها را توضیح دهد.

and so what we do is, we start simple and we work our way up to living systems.
وچیزی که ما انجام میدیم شروع ساده راهی است به سوی سیستمهای زنده. وچیزی که ما انجام میدیم شروع ساده راهی است به سوی سیستمهای زنده.

anyway , i finally work up the nerve and tell him , .
آخر يک روز قاطي کردم :و بهش گفتم .

tell rick to work up a story that i was shot , but im ok .
به ريک بگيد يک داستان درست کنه . که من تير خوردم ولي حالم خوبه .