Results for wrote things down translation from English to Persian

messy stations slow things down .
محل كار بهم ريخته كارها را يواش ميكنه .

how are things down in the underworld?
از دنياي مردگان چه خبر؟

guy , im coming out . we can calm things down , okay .
گاي ، من دارم ميآم بيرون ما ميتونيم همه جيز را آروم كنيم ، باشه .

we can break things down into highly calibrated small tasks.
می توانیم چیزها را به کارهای درجه بندی شده و کوچک، تقسیم کنیم.

hey, i've been knocking those things down for 20 minutes.
هي ، حدود 20 دقيقه اس كه دارم اينارو از روي درخت مي اندازم پايين

you want to put a gun to my head i can slow things down like with the fly .
ميخواي اسلحه را بزاري روي سرم . اون وقت ميتونم مثل اون مگس ، همه چيزو آهسته کنم .

not again . i do wish youd stop shoving things down your knickers , serban .
دوباره نه من مطمئنم که تو کت شلوارت چيزهاي ديگه هم هست .

so one of the advantages of this design is, when you scale things down, the robot naturally becomes agile.
خب یکی از مزیتهای این طراحی اینه که هنگامی که اندازه را کوچکتر میکنید رباتها بطور طبیعی سریع و چابک میشوند. خب یکی از مزیتهای این طراحی اینه که هنگامی که اندازه را کوچکتر میکنید رباتها بطور طبیعی سریع و چابک میشوند. خب یکی از مزیتهای این طراحی اینه که هنگامی که اندازه را کوچکتر میکنید رباتها بطور طبیعی سریع و چابک میشوند.

that's what we're moving into -- where it sort of knows these things down to that level.
اين چيزي است كه به سمت آن خواهيم رفت- جايي كه به نوعي چيزها را تا اين سطح بداند.

you break things down into these calibrated slices that people can choose and do in parallel to keep them engaged and that you can use to point them towards individually beneficial activities.
شما چیزها را به بخشهای درجه بندی شده، می شکنید تا افراد بتوانند آنها را به طور موازی انتخاب و انجام دهند، تا آنها را درگیر نگه دارید. تا آنها را به طرف فعالیتهای جداگانۀ سودمند، سوق دهید.

and it's kind of like a high altitude mountaineering trip in reverse, except that you're now running a string of these things down.
و این مثل کوهنوردی در ارتفاعات بالاست در جهت برعکس به استثنا این که شما یک رشته از اینها را به سمت پایین می روید

were going to hunt this thing down and kill it like vikings .
ما ميريم و اون موجود را شکار ميکنيم ميکشيمش viking و مثل يک .

put that damned thing down or like in a music video , .
اون لعنتي را بزار زمين يا مثل يک ويدئو کليپ .

- turn that thing down, damn it. - sorry.
‏- کمش کن، لعنتی.‏ ‏- معذرت می خوام.‏

wash the whole thing down with a big ol' mug of vodka?
وودکا بهش نديم تا همه اينا رو بشوره و بياره پائين؟

and you and i, we'll talk it out, we'll just break the whole thing down.
و من و تو با هم حرف ميزنيم و اين قضيه رو از فكرمون ميندازيم بيرون