Results for caresser translation from French to Persian

et me caresser.
دلم ميخواست دراز بکشم و به خودم دست بزنم.

je peux le caresser ?
مي تونم سگت رو ناز کنم؟

- je peux le caresser ?
اشکال نداره اگه من نوازش کنم؟

tu voudrais les caresser ?
دوست داري باهاشون بازي کني؟

laisse-moi te caresser.
بذار ازت دلجويي کنم!

maintenant, tu peux le caresser.
و نوازشش کنی

- tu vas te caresser pour moi?
-ميشه اونجاتو براي من بمالي؟

tu pourras le caresser plus fort.
ميتوني محکم نازش کني

- tu dois le caresser. - oui oui.
باید نوازشش میکردی

et viens ensuite me caresser... "
and come touch me soon

moi, j'éviterais de les caresser.
اگه من به جات بودم ، زياد لوسشون نميکردم

on serait tenté de la caresser.
تقريبا" ميشه برق پارچه اطلسي رو حس کرد

tu peux la caresser, elle mord jamais.
ميخوام باغ وحش برم و کالسکه سوار شم و چرخ و فلک

je l'ai vue lui caresser la joue.
ديدمش که داشت صورت اون مرد رو لمس ميکرد.

il faut la caresser dans le sens du poil.
باید یه کم باهاش ور بری.

"j'aime caresser ce duvet choquant"
من دوست دارم که به آرامي زبونم رو بچرخونم

j'en ai donc acheté une pour la caresser
پس، من مي تونم يکي رو بيارم پس، من مي تونم يکي رو داشته باشم

je peux caresser une chatte pendant des heures.
- هلو ، من ميتونم يک هلو رو براي چند ساعت بخورم

il voulait pas grand-chose, juste... me caresser.
چيزينپرسفقط... نوازش بود ...

t'as pas à caresser de souris quand on marche ensemble.
باشه.. ديگه نبايد وقتي با من راه ميري با موشها بازي کني