Results for judge translation from French to Persian

judge.
جاج؟

- judge...
-قاضي

judge kessler.
موکل من ...معاون رئيس جمهور ايالات متحده

- tais-toi, judge.
-ساكت شو جاج

un circuit judge.
سیرکویت

judge. your honor!
قاضي، عاليجناب

- judge, good afternoon.
-قاضي، عصر بخير

- ceci clos cette audience. - judge.
دادگاه تموم شد قاضي

tu veux que j'enregistre judge mathis ?
ببين، يادت بود برنامه "قاضي منتيس" رو ضبط کني؟

non, je parlais au chien. il s'appelle judge.
نه، نه، داشتم با سگم صحبت مي‌كردم ، اسمش جاج (قاضي) هست

me biper pendant judge judy ne vous attirera pas mes faveurs.
اگه ميخواين موردِ مهر و محبت من قرار بگيرين، موقع ديدن سريال قاضي جودي (سريال کمدي) پيجم نکنين.

- ne touche pas le chien, stp. judge est un chien de service.
-لطفاً بهش دست نزن، جاج (قاضي) يه سگ تعليم ديده‌ست

c'est à la dernière minute et le registre du judge kessler est complet.
يادته؟ ما توي اون آپارتمان، شب و روز ...با هم درس خونديم

nous prenons cette merde tout le chemin jusqu'à la judge judy, si nous devons.
اگه مجبور باشيم اول و آخرش رو ميرسونيم به قاضي جودي

- j'ai un poumon en métal et judge m'aide à éviter les aimants.
-ريه‌ي من مصنوعيه و جاج بهم كمك مي‌كنه از آهن‌ربا و ميدان مغناطيسي دوري كنم

j'aimerais me foutre devant la télé avec une bière, à regarder "judge judy".
ببين، منم دوست دارم يه نوشيدني سرد بازکنم و بريم برنامه تلويزيون ببينيم

- right, 'cause l'm amish, donc je ne sais rien sur votre'69 gto judge.
-درسته،چون من آميش هستم... پس من نميخواستم هيچي در مورد اين ماشينتون بدونم

judge kessler, m. tucci n'est pas conscient du poids de ce que nous avons présenté, mais vous l'êtes.
پس من توي اين 20 دقيقه سر چي دارم بحث ميکنم؟ تو منود درست کردي عاليجناب کسلر، آقاي توچي ممکنه از ...چيزايي که ما ارائه کرديم، قدرداني نکنه