Results for eyes translation from German to Persian

snake eyes.
چشمان مار

"snake eyes".
.چشم ماريه

mother's eyes
درون چشم های مادرم

my eyes adored you
چشم هایم تو را ستایش می کنند

snake eyes gewinnt.
چشمان مار برنده شد

deep eyes, hart steuerbord.
همه بريد سمت راست سفينه

lass los, bright eyes!
چشم روشن!

* i close my eyes*
*بگذار همه بخوانند*

"eyes on the mountain".
ديده بان کوهستان

snake eyes, du bist dran.
چشمان مار، نوبت توئه

deep eyes kümmert sich um sie.
-ديپ آيز مواظب اونا هست

can't take my eyes off you
نمی توانم چشمان را از روی تو بردارم

# and windy has stormy eyes #
و ويندي چشماي توفاني داره

daher ihr spitzname, bright eyes.
که اسمش رو هم گذاشتیم "چشم روشن".

ich bin schneller als du, snake eyes.
فکر کنم من ازت سريع‌ترم چشمان مار

da draußen traue ich nur snake eyes.
تنها کسي که ‌اون بيرون بهش اعتماد دارم چشمان ماره

lieutenant lady jaye, hier sind jinx und snake eyes.
ستوان بانو ‌جي، جينکس و چشمان مار صحبت ميکنن

- liberty eins-eins, snake eyes auch da.
اينجا "چشم ماره" ماهم داريم ميريم براي مبارزه

though i never laid a hand on you my eyes adored you
با اینه هرگز دستانم رو تو لمس نکرده اند چشم هایم تو را ستایش می کنند

sie und deep eyes bekommen vorerst einen anderen auftrag.
براي تو و ديپ آينر موقتاً کاري در نظر گرفته شده