Results for mio translation from Italian to Persian

mio tema
چهرۀ من

cuore mio
دلم کی رو دوست داره؟؟؟

il mio turno
نوبت من

il mio %1 (%2)
نا٠ه:% 1

aronne, mio fratello.
«هارون برادرم را.»

accendi il mio fuoco
آتش من را روشن کن

controlla il mio calendario...
بررسی تقویم من...

entra nel mio paradiso”.
و به بهشت من داخل شو (و خوش باش!). [[«جَنَّتِی»: اضافه جنّت به خدا، بیانگر عظمت بهشت و فراوانی نعمت آنجا است. از تعبیرات روح‌پرور (عِبَادِی) و (جَنَّتِی) لطف و صفا می‌بارد.]]

questo è il mio certificato
واکشی زنجیر گواهی‌نامه

controlla il mio calendarioevent start
] تقویمم را بررسی کن... [event start

registra la risposta nel mio calendario
وارد کردن رخداد در تقویم من

invio al mio gruppo (« %1 »)
ارسال به گروه من) »% 1 « (

rimuovi l' invito dal mio calendario
] این را از تقویمم حذف کن [

[registra la risposta nel mio calendario]
] این را در تقویمم وارد کن [

invero sapevo che avrei avuto il mio rendiconto!”.
«من به‌راستی گمان (شایسته‌ی ایمان) داشتم که بی‌گمان حسابم را ملاقات خواهم کرد.»

[registra l' invito nel mio calendario]accept invitation
] این را در تقویمم وارد کن[ accept invitation

disse: “il mio signore ben conosce quello che fate”.
(شعیب بدیشان) گفت: پروردگار من آگاه‌تر (از هر کسی) از کارهائی است که شما می‌کنید (و معاصی و گناهانی که می‌ورزید. مطمئنّاً عذاب درخور گناهتان را در وقت مقدّر به شما می‌رساند). [[«رَبِّی أَعْلَمُ ...»: این سخن بر نهایت تفویض و توکّل شعیب، و غایت تهدید ایشان دلالت دارد.]]