From professional translators, enterprises, web pages and freely available translation repositories.
هنگامی که شقی ترینشان ( قدار بن سالف ) بر انگیخته شد ( تا ناقه صالح را پی کند ) .
« إذ انبعث » أسرع « أشقاها » واسمه قدار إلى عقر الناقة برضاهم .
Last Update: 2014-07-02
Usage Frequency: 1
Quality:
قوم ثمود ، یار خود ( قدار بن سالف ) را صدا زدند ( که بیا این شتر را بکش ) . او هم بی باکانه دست بکار شد و شتر را پی کرد . [ [ « تَعَاطَی » : کار کشتن را بدست گرفت . دست بکار شد . شمشیر را برگرفت . « عَقَرَ » : نحر کرد . پی کرد . ] ]
« فنادوا صاحبهم » قدرا ليقتلها « فتعاطى » تناول السيف « فعقر » به الناقة ، أي قتلها موافقة لهم .
Last Update: 2014-07-02
Usage Frequency: 1
Quality: